نويسندگان



آثار تاريخي يك عاشق



دوستان عاشق تنها



دوستان عاشق



وضعیت من در یاهو



آمار وب



طراح قالب:



موزیک و سایر امکانات





یادمون باشه که هیچ کس رو امیدوار نکنیم ...


 یادمون باشه که هیچ کس رو امیدوار نکنیم ...

 

بعد یک دفعه رهاش نکنیم ....

 

چون خرد میشه ...

می شکنه و آهسته می میره

 


[+] نوشته شده توسط حجت در 23:6 | |







سيرم از زندگي و از همه كس دلگيرم

سيرم از زندگي و از همه كس دلگيرم
آخر از اين همه دلگيري و غم مي ميرم
پرم از رنج و شكستن، ‌دل خوش سيري چند ؟
ديگر از آمد و رفت نفسم هم سيرم
هر كه آمد، دل تنهاي مرا زخمي كرد
بي سبب نيست كه روي از همه كس مي گيرم
تلخي زخم زبان و غم بي مهري ها
اينچنين كرده در آيينة هستي پيرم
بس كه تنهايم و بي همنفس و بي همراه
روزگاريست كه چون ساية بي تصويرم
دلم آنقدر گرفته است، خدا مي داند
ديگر از دست دلم هم به خدا دلگيرم!


[+] نوشته شده توسط حجت در 23:5 | |







ای خـــــــــــــدا , آه ای خدا , از تـوی آسمونا

ای خـــــــــــــدا , آه ای خدا , از تـوی آسمونا

گوش بده به درد من, که می خوام حرف بزنم

 

واســـــه یک روزم شــــده, سکوتم رو بشکنم

 

ای خــــــدا خودت بگو, واسه چی ساختی منو

توی این زندون غــــــــــــــم, چرا انداختی منو

 

چرا هر جا کـــــــــــه میرم, در بروم وا نمیشه

چرا هر جــــــا دلیه, میشکنه مثـــــــــل شیشه

 

ای خــــــــــــــدا حرفی بزن, اگه گوشت با منه

این کیه کـــــــــــه قلبمو, داره آتیش میزنه ؟؟؟

 

ای خـــــــدا خودت بگو واسه چی ساختی منو

توی این زندون غـــــــــــــــم چرا انداختی منو

 


[+] نوشته شده توسط حجت در 23:3 | |







خدای من


 

خدای من.من تنهام یارایی را برای یاری دهنده ام نیست دستم را بگیر که احساس میکنم

 

 

هر چه بیشتر برای رهایی از مرداب سختی ها و دلتنگی های این دنیا دست و پا

 

 

می زنم بیشتر در ان غرق می شوم و در ان فرو می روم یا پر پروازم ده یا .....

 

 

گفته بودی هر گاه تو را به دهنه پرتگاه بردم هراس مکن چون یا تو را از

 

 

پشت خواهم گرفت یا به تو پر پرواز خواهم داد.

 

 

خدای من وقتش رسیده پس چرا کاری نمی کنی سنگ ریزه های زیر پایم

در حال  فرو ریختنند پس چرا یاریم نمی دهی؟؟


[+] نوشته شده توسط حجت در 23:2 | |







چقدر بده آدم دلش به اندازه یه دنيــــــــــــــــــــــــا گرفته باشه

چقدر  بده آدم دلش  به اندازه یه دنيــــــــــــــــــــــــا گرفته  باشه

ولی  حتی حق  ناراحت شدنم نداشته باشه

چقدر  بده آدم حسرت داشتن خیلی چیزا رو داشته باشه و جای  خالیشون و حس کنه

 ولی  مجبورش باشه به روي خودش نياره خوش  و شاد باشه

ولي باشه منم ميشم  مترسك خندون

 

 

 


[+] نوشته شده توسط حجت در 23:1 | |







می روم خسته وافسرده وزار

 

 

 


[+] نوشته شده توسط حجت در 23:0 | |







با من از رفتن مگو من بال پروازم شکسته

با من از رفتن مگو من بال پروازم شکسته

آشیانم باد بر دل ،رنگ آوازم شکسته

با پر خونین به یادت نغمه ی دل می سرودم

دیگرآهنگی نمانده ،نغمه پردازم شکسته

شاخه سبزی امیدم بود و برگی همزبانم

تیشه سنگین غم همدردو همرازم شکسته

باغبان خسته ی این شهر غمناکم که طوفان

شاخه های ترد احساس و گل نازم شکسته

 


[+] نوشته شده توسط حجت در 22:58 | |







دلــــم خیلــی گرفتــه خدایــــا

 

وقتي که يادم مياد گذشته رو دوباره

 

                 دلم ميخواد يه عمري چشام همش بباره

 

دلــــم خیلــی گرفتــه خدایــــا

 


[+] نوشته شده توسط حجت در 22:58 | |







گوش کن !

گوش کن !

می شنوی صدای اندوهم را ؟

می شنوی صدای بغضم را که با کوچکترین ضربه ای خواهد ترکید

باید گریست برای شاخه های شکسته

باید فریاد زد به حال شقاق پرپر شده

باید اشک ریخت

با دیدن پروانه سوخته

باید گریست برای چشم انتظاری عاشقان

پنجره ها خالی است

هوا تنهاست

ستاره سرگردان است

خورشید گریان است

محبت کجاست ؟

 


[+] نوشته شده توسط حجت در 22:56 | |







حالمان بد نیست غم کم میخوریم

 

حالمان بد نیست غم کم میخوریم          کم که نه هر روز کم کم میخوریم

 

   اب میخواهم سرابم میدهند                عشق می ورزم عذابم میدهند

 

خود نمیدانم کجا رفتم به خواب           از چه بیدارم نکردی افتاب؟

خنجری بر قلب بیمارم زدند              بیگناه بودم ولی دارم زدند

 

 


[+] نوشته شده توسط حجت در 22:55 | |







خداوندا به چه زبانی درگاهت را شکر گویم از این مدتی که در این دنیایت زیستم

 

 

خداوندا به چه زبانی درگاهت را شکر گویم از این مدتی که در این دنیایت زیستم و

چگونه خواهشم را اجابت میکنی

 

 

 

تا مرا نزد خود بری؟؟

 

 

 


[+] نوشته شده توسط حجت در 22:54 | |







دردهایم

 

 

 

 


[+] نوشته شده توسط حجت در 22:52 | |







چه زيباست به خاطر تو زيستن و برای تو ماندن و به پای تو سوختن

 


 

چه زيباست به خاطر تو زيستن و برای تو ماندن و به پای تو سوختن.
آنروزی را که مهمان قلبم شدی ، خوب به ياد دارم ، روزي كه با خود گُفتم كسي را يافته ام كه ديگر از دست نخواهم داد.
روزي كه اميد ها و آرزوهاي فراواني از خاطرم مي گذشت...
و آنروز كه چشمانم با چشمان تو ديدار كرد ، دانستم ، دير زمانيست كه مي شناسمت...
روزي كه تورا ديدم با خود گفتم كه يگانه ي خويش را يافتي پس ديوانه وار عاشقش باش ، عزيز بدارش و تا سرحد مرگ دوستش داشته باش ..... يادم هست آن هنگام كه عاشقت شدم باخود پيمان بستم كه ديگر در نگاه هيچ كسي كه تمناي مهر و توجه دارد ، نگاهي نكنم ، پيمان بستم كه تنها نگاه عاشقم را وقف چشمان زيبا و سيماي دلرُباي تو كنم تا فردا روزي پشيمان نباشم ... پشيمان نباشم كه چرا آنگونه كه لايقش بودي دوستت نداشتم ، پشيمان نباشم كه چرا عشقم را ابراز نكردم ، عمل نكردم به آنچه مي گويم تا اثباتي باشد بر حرفهاي عاشقانه ام ...
واينك نيز ، همچنان ، بر عهد خود وفادارم و پيماني دوباره مي بندم كه خورشيد نگاهم بر هيچ افق ديگري جز وجود تو طلوع نكند و بر هيچ كس جز تونتابد ... عشقم را در سينه پنهان و قلبم را از هركس مخفي خواهم كرد تا دور از چشمانت كسي آن دو را از من نگيرد . و اينك بر بُلنداي قله ي عشق و صداقت نام تورا فرياد مي كنم ،
اميدوارانه نامت را مي خوانم و اميدوارم كه مرور زمان ذره اي از عشقت در من نكاهد و گذر ثانيه ها ،افزاينده ي مهر و محبتم به تو باشد . مي خواستم زيباترين كلام را به ياري بگيرم ، تا صميمانه ترين عشق ها را تقديمت كنم ، ذهنم ياري نكرد . پنداشتم كه ساده نوشتن چون ساده زيستن زيباست ،
پس ساده و بي تكلف مي گويم :

دوستت دارم.....

 

 


[+] نوشته شده توسط حجت در 15:58 | |







غنچه از خواب پرید

غنچه از خواب پرید

 و گلی تازه به دنیا آمد

 خار خندید و به گل گفت سلام

و جوابی نشنید

خار رنجید ولی هیچ نگفت

 ساعتی چند گذشت

 گل چه زیبا شده بود

 دست بی رحمی آمد نزدیک

گل سراسیمه ز وحشت فسرد

 لیک آن خار در آن دست خلید

 و گل از مرگ رهید

 صبح فردا که رسید

خار با شبنمی از خواب پرید

 گل صمیمانه به او گفت سلام.


[+] نوشته شده توسط حجت در 15:57 | |







قاصدک

 

قاصدک! هان چه خبر آوردی؟

از کجا وز که خبر آوردی؟

خوش خبر باشی اما ،اما

گرد بام و در من، بی ثمر میگردی

انتظار خبری نیست مرا

نه زیاری، نه زدیاری و دیاری باری

برو انجا که بود چشمی و گوشی با کس

برو انجا که تو را منتظرند

قاصدک!

در دل من همه کورند و کرند

دست بردار از این در وطن خویش غریب

قاصد تجربه های همه تلخ

با دلم می گوید

که دروغی تو دروغ

که فریبی تو فریب

قاصدک! ابرهای همه عالم شب و روز

در دلم می گریند.


[+] نوشته شده توسط حجت در 15:52 | |







لالا لا لا لالا لا لا لالایـــــــی


 
لالا لا لا لالا لا لا لالایـــــــی
 
 
لالا لا لا لالا لا لا لالایــــــــی
 
 
برات قصــه میگــم تا که بخوابـــــی
 
 
دیـگه اشکی نریز، نکن بیتابــــــی
 
 
میگــم بـــــرات ازاون خـدای و بنده
 
 
میگـم بـــــرات ز دنــیـــای پرنـــــده
 
 
میگـم حــکایت بـــــــره و گـرگـــــه
 
 
بــــرات میگم که دنــیــا چه بزرگــه
 
 
بخواب ای نفس من , گریه بسه
 
 
از اشکای تو این قـلـبم شکســته
 
 
نذار مروارید چشمــات حروم شه
 
 
لالایی میخونم تا شب تموم شه
 
 
لالایـی کن لالایـی کن لالایـــــی
 
 
تــــو را آرام میبـوسـم بخوابــــی
 
 
لالایــی کن گل نــازو قشنــگــــم
 
 
عزیز کوشولوی مست و ملنگـــم
 
 
لالایی کن , بخواب که ماه بیداره
 
 
عطـر شـبـنـم روی گونت میذاره
 
 
لالایی کن بخواب ای نوچشــما
 
 
با تو رنگ خوشی میگیره دنــیا
 
 
تا خواب ببینه شاهزاده ی قصه
 
 
به روی اسب بالداری نشسته
 
 
تـــو را مــیبره رو ابـرای آبــــــی
 
 
تا رو ابــرا به آرومــی بخوابــــی
 
 
لالایـی کن لالایـی کن لالایـی
 
 
تویی طاهـرتـرین خـلق خدایـی
 
 
لالایـی کـن گــل ناز تـو قــــلبم
شبت آروم و بـی گـریه قشنـگم

 


[+] نوشته شده توسط حجت در 15:50 | |







هميشه فکر مي کردم

هميشه فکر مي کردم دوس داشتن واقعي تو اين زمونه ديگه وجود نداره اما من معني عشق واقعي رو از ايشون فهميدم و بنظر من دوس داشتن منطق سرش نميشه روحش شاد.

وقتي رفت.........

وقتي چمدانش را به قصد رفتن بست،
نگفتم: عزيزم ، اين کار را نکن.

 


[+] نوشته شده توسط حجت در 20:58 | |







بهم گفتی داری میری

 

 

بهم گفتی داری میری.....نگات کردم...باورم نمی شد.تو سرتو انداختی پایین....من بازم نگات کردم گفتی دارم می رم دیگه نمی تونم....گفتی عشق دروغه ....من و تو هم به هم دروغ گفتیم....ما عاشق نبودیم......اما من هیچی نگفتم فقط نگات کردم....دوست داشتم بگی شوخی کردم ....دوست داشتم بگی منم عاشقتم ....دوست داشتم دستامو بگیری مثل قبلا و بهم بگی همیشه با من می مونی.....اما تو هیچی نگفتی تو رفتی....آره رفتی به همین سادگی ....من پشت سرت ایستادم گریه کردم فریاد زدم خواهش کردم بمونی اما تو گفتی عشق یعنی جدایی ما هم باید جدا شیم...ایستادم تا 20 شمردم و تو دلم گفتم برگرد...1...2...3...4....................20 به 20 که رسیدم تو تندتر رفتی ...رفتی...رفتی یه جای دور....تو گم شدی ....من دنبالت گشتم اما تو نبودی ....سالها گشتم ولی نبودی...اینجام منتظرتم...می مونم تا بیای..با اینکه می دونم نمیای...


[+] نوشته شده توسط حجت در 20:55 | |







دلم شکست

دلم شکست

جوابش رو باید بدی

این بار دیگه من حریف این دل نمیشم

دیگه هیچ واژه ای واسه آروم کردنش سراغ ندارم

دیگه همه حتی خودت هم کنارم گذاشتی

نکنه شدم یه تفریح برات؟؟؟

میبینی این منم که دیگه حتی نمی تونم جلوی افتادن این قطره ها رو بگیرم

... نمی دونم شاید چیزی که ازت خواستم یه معجزه بوده و

من که چیز زیادی ازت نخواستم فقط ازت خواستم دستمو ول نکنی

گفته بودم نمی دونم آخر این جاده کجاست

گفته بودم اگه تو هم بری من دیگه تموم میشم

حالا بیا و تموم شدن من و این دل و تماشا کن

دیگه نمیدونم چی بگم

ترجیح میدم سکوت کنم

حتی برای یک لحظه

خودت می دونی و این دل

 


[+] نوشته شده توسط حجت در 20:54 | |







انتظار


[+] نوشته شده توسط حجت در 20:53 | |







غرورم محكوم شد به خردشدن

غرورم محكوم شد به خردشدن..... احساسم محكوم شد به بازي گرفته شدن..... دلم محكوم شد به تير خوردن..... چشمانم محكوم شدند به باريدن.... خاطراتم محكوم شدند به فراموش شدن ...... و اما.... عشقت محكوم شد كه اسير بشود در ميان قطره قطره خونم.... در ميان جاي جاي قلبم.... و در ميان تكه تكه هاي قلب تكه تكه ام..... آدم بعضي وقتها براي دل ديگران بايد از دل خودش بگذره


[+] نوشته شده توسط حجت در 20:51 | |







ای نفس های تو نبض هستی ام

ا

ای نفس های تو نبض هستی ام

شعر چشمان تو شور مستی ام

زندگی در چشمان پاك توست

راز گل در خنده ی غمناك توست

با تو بودن معنی پایندگیست

در نفس های تو عطر زندگیست

آه ای افسونگر رویای من

چشم های تو گل شبهای من

تو چراغ سبز خورشید منی

شور شادی نور امید منی

گرچه آغوش تو باغ آتش است

باتو بودن معنی آرامش است

 


[+] نوشته شده توسط حجت در 20:50 | |







كاشكه یه روز باهم دیگه سوار قایق میشدیم

كاشكه یه روز باهم دیگه سوار قایق میشدیم

دور از نگاه آدما هر دومون عاشق میشدیم

كاش آسمون با وسعتش تو دستامون جا میگرفت

گلای سرخ دلامون كاش بوی دریا میگرفت

كاشكه یه ماهی قشنگ برای ما فال میگرفت

 

برامون از فرشته ها امانتی بال میگرفت

 

                      


[+] نوشته شده توسط حجت در 20:48 | |







اگر اصرار كرد ،

اگر كسی مرا خواست،

بگویید رفته باران‌ها را


 

 

 

تماشا كند..بگویید برای دیدن توفان‌ها.. ....

 

اگر اصرار كرد ،

 

رفته است

 

و اگر باز هم سماجت كرد،

بگویید رفته است تا دیگر

باز نگردد

 


[+] نوشته شده توسط حجت در 20:47 | |







هیچ کس درعشق با من تا نکرد


 

هیچ کس درعشق با من تا نکرد

 

 

عقده های بسته ام راوا نکرد

 

 

هیچ دستی با رفاقت وا نشد

 

 

هیچ چشمی عشق رامعنا نکرد

 

 

خواستم جان گیرد این دنیای من

 

 

با نگاه ساده ای اما نکرد

 

 

هیچ کس حیرانیم را حس نکرد

 

 

لحظه ی ویرانیم را حس نکرد

 

 

آن که در اول به دیدارم شتافت

 

 

رفتن پایانیم را حس نکرد

 

 

آن که سامان غزلهایم ازاوست

 

 

بی سروسامانیم راحس نکرد



[+] نوشته شده توسط حجت در 20:45 | |







یادته یه شب ازم پرسیدی چرا از آدما بدم می یاد؟

 

یادته یه شب ازم پرسیدی چرا از آدما بدم می یاد؟

چرا از دنیاشون متنفرم؟

میدونی شاید اگه منم یه آدم بودم مثل همه ی این آدما

شاید اگه تو سینه ی منم یه سنگ بود

شاید اگه منم از بارون بدم میومد

شاید اگه...

آره اینو میدونم که اون موقع منم عاشق این دنیای کثیف می شدم

اون موقع منم از دیوونه ها بدم میومد!!!

اما...

اما من ترجیح میدم همون مترسکه بمونم حتی اگه شده میرم مترسک بابای

ستایش

 

میشم

خودش از من این درخواست رو کرد

اما همون مترسک با دنیای خیالی خودم میمونم و با دوستی کلاغا و همزبونی با

 

 


گندما و.. روزامو سر میکنم

اونجا کسی نیست که بخواد خاله خرسه بازی باهام در بیاره

کسی نیست که بخواد باهام شریک بشه هر آدمی میگه تیکه گمشده من همزاده خودمه

همزاد منم زمینه با کلاغاش که ...بهتره تا این آدما حتی دستشون

 


نه

حتی چشماشون به من نیفته تا بتونم راحت نفس بکشم

تا دیگه نخواد از هجوم نگاه های بیگانه فرار کنم آره از دنیای آدما بدم میاد

 

 


[+] نوشته شده توسط حجت در 20:44 | |







سعی کن همیشه تنها باشی

 

سعی کن همیشه تنها باشی
چون تنها به دنیا آمده ایی و تنها می میری
بگذار عظمت عشق را هیچ گاه درک نکنی
چون آنقدر عظیم است که تو را در خود غرق می کند

************

اما اگر عاشق شدی تنها یک نفر را دوست بدار
بخند، گریه کن و قدم بردار تنها برای یک نفر
و بگذار عشقی داشته باشی پاک و آسمانی


[+] نوشته شده توسط حجت در 20:42 | |







غریبه

خیلی نامردی غریبه رفتنت غرق غمم کرد

اما باز دل شکستم توی غم تو رو صدا کرد

خیلی نامردی غریبه دل سنگت بی وفا بود

تموم قولاو حرفات همشون باد هوا بود

تو اگه منو نخواستی،پس چرا گفتی که هستم

تو شکستمو میخواستی،آره من آخر شکستم

غریبه آشناییمون تو بگو،کجاش غلط بود؟

حق اون عشقی که داشتم تو بگو،یعنی شکست بود؟

دروغات واسم رو کرده تموم نامردیاتو

دیگه هرگز نمی بخشم،نه تو رو،نه اون نگاتو

تو از او نباید قبول میکردی عشقمو واسه همیشه

غریبه نامردی کردی وقتی گفتی که نمیشه

غریبه نامردی کردی ولی این یادت بمونه

تموم بی مرامی هات توی ذهن من میمونه

زندگی

 


[+] نوشته شده توسط حجت در 20:41 | |







كاش میدانستم بعد مرگم اولین اشك،

 

 

 

كاش میدانستم بعد مرگم اولین اشك،

 

 

از چشمان چه كسی جاری میشود..

 

 

و آخرین سیاه پوشی كه،

 

 

مرا به سیاهی میسپارد،

 

 

چه كسی خواهد

 

 

بود..؟

 

 

تا قبل از مرگم

 

 

جانم را

 

 

فدایش كنم

 

 


[+] نوشته شده توسط حجت در 20:40 | |







ای دریا

ای دریا
قلبم را با تمام تنهایی
به تو خواهم بخشید
قلب معصومم را
که به تنهایی یک گنجشک است
قلبم را
به دریا خواهم داد و به دریا خواهم گفت
که با من مهربان باش
به دریا خواهم گفت
من دلم غمگین است
و به اندازه یک دنیا خستگی را می شناسم
قلب معصومم را
به دریا خواهم بخشید
تا به همراهی ماهیها به تنهایی خود فکر کنم
ای دریا قلبم را به تو می بخشم
تا بیندیشم به صداقت ماهیها

 


[+] نوشته شده توسط حجت در 20:39 | |







این دیگه بار آخره دارم باهات حرف میزنم خداحافظ

این دیگه بار آخره دارم باهات حرف میزنم خداحافظ نا مهربون میخوام ازت دل بكنم

سخته ولی من میتونم سخته ولی من میتونم این جمله رو اینقد میگم تا كه فراموشت كنم ا

 


[+] نوشته شده توسط حجت در 20:34 | |







بذار بگم از اون شـــــــــب های دلهـــــــره

بذار بگم از اون شـــــــــب های دلهـــــــره

 

فــــــــکر نبودنت داره آرزوهام و می خوره

بـــــذار بگم،بــــــگم بهم چیا گذشت

دلـــــــی که رفت،محبتــــــی که بـــر نگشت

چرا نــــــگم همیشه منتظـــــــر بودم

تـــو کوچه ها همیشـــه در به در بودم

مــــــــن عـاشقــــــــم...

                      مــــــن عـاشقــــــــــم...

گلایه هام ومی خـــورم

پیش خـــــــدا درد دل هام و می برم

چــــــرا نگم،بــــذار بگم

دلـــــم شکستـــه نـــازنین

تـــو رو خـــــدا پیشم بمـــــون

تنـــهایی بسه غزلـــــم

 

چـــــــــرا نگم،بـــــــــــذار بگم...

 


[+] نوشته شده توسط حجت در 20:33 | |







مهم نیست که چه اندازه می بخشیم

http://dl.lxl.ir/mojtaba./picture/3/jodaye-www.lxl.ir.jpg

مهم نیست که چه اندازه می بخشیم

بلکه مهم این است که در بخشایش ما چه مقدار عشق وجود دارد . . .

 


[+] نوشته شده توسط حجت در 20:31 | |







باز هم قسمت غــــــم ها شده ام

باز هم قسمت غــــــم ها شده ام

دیرگاهی است كه تنهـــا شده ام

كاش چشمان مرا خـــاك كنند

تا نبینم كه چه تنهـــا شده ام


[+] نوشته شده توسط حجت در 20:29 | |







اگر بتوانی دیگری را همانطور

 

اگر بتوانی دیگری را همانطور

 

 که هست بپذیری و هنوز عاشقش باشی،

 

عشق تو واقعی است...


[+] نوشته شده توسط حجت در 20:28 | |







 

گفتمش به نقاش ازل از زندگی نقشی بکش 

 

 او حبابی بر لب دریا کشید

         


[+] نوشته شده توسط حجت در 20:27 | |







خدایا من همان هستم که وقت و بی وقت مزاحمت میشم

 

 

خدایا من همان هستم که وقت و بی وقت مزاحمت میشم  همونی که وقتی دلش میگیره  و  بغضش میترکه  میاد سراغت  من همونی هستم که همیشه دعاهای عجیب و غریب میکنه  و چشماشو و میبنده و میگه : من این حرفا سرم نمیشه باید دعاهامو مستجاب کنی  همونی که بعضی وقتا لج میکنه و گاهی خوودشو برات لوس میکنه  همونی که گاهی وقتا پشت سر مردم حرف میزنه  گاهی بدجنس میشه و البته  گاهی هم خودخواه  گاهی هم دروغگو ...... یادت میاد من کی هستم  یادت اومد خدایا؟ فقط تویی که میتونی بگیری دستمو ...

راستشو بخوای ناراحت شدم که غرورمو شکستم بازم

 

من منتظرم خدا دستامو بگیره و ولم نکنه



[+] نوشته شده توسط حجت در 20:25 | |







 

سلام خدا جون

 

 

من اومدم ولی با چشم گریون داره چی میشه خداجون

 

چرا همه چی بهم ریخت چرا یه خوشی به من نیومده

 

ازت گله دارم خدا جون خیلی گله دارم تو بیشتر از همه از دلم خبر داری

 

پس چرا کمکم نمیکنی ای کاش از این دنیا راحت میشدم به کی شکایت کنم آره بگو دیگه

 

به کی شکایت کنم که حرفمو بفهمه دلم خیلی گرفته از بغض دارم خفه میشم

 

از نامردیهای همه از این که هر چی خواستم بهم ندادی

خیلی بدبختم خدایا خیلی ....

 


[+] نوشته شده توسط حجت در 20:24 | |







هرکی تو رو ازم گرفت الهی بیچاره بشه ...

هرکی تو رو ازم گرفت الهی بیچاره بشه ...
روز قیامت که رسید مجرم و آواره بشه...
خدا کنه غم بیاره
واسه تو ماتم بیاره
وقتی که عاشقش شدی
خدا کنه کم بیاره ...

تویی که عاشقم بودی
نگفته بودی به چشات؟

قسم میخوردی با منی
نشستی پای گریه هاش؟

به آب وآتیش میزنم ...
فکرت بره از تو سرم ...
میخوام فراموشت کنم

اما بازم عاشقترم ...
طفلی دل ساده ی من
نشد تو رو نگه داره ..
فقط یادم میاد نوشت
چشمهاتو خیلی دوست داره..

غریبه ی قصه ی ما
با عاشقا جفا میکرد

 


[+] نوشته شده توسط حجت در 20:23 | |







دیشب رؤیایی داشتم :

دیشب رؤیایی داشتم :
خواب دیدم بر روی شنها راه می روم ، همراه با خود خداوند
و بر روی پرده شب تمام روزهای زندگیم را ، مانند فیلمی می دیدم
همان طور که به گذشته ام نگاه می کردم
روز به روز از زندگی را ،
دو رد پا بر روی پرده ظاهر شد
یکی مال من و یکی از آن خداوند
راه ادامه یافت تا تمام روزهای تخصیص یافته خاتمه یافت
آن گاه ایستادم و به عقب نگاه کردم
در بعضی جاده ها فقط یک رد پا وجود داشت
اتفاقا آن محل ها مطابق با سخت ترین روزهای زندگیم بود
روزهایی با بزرگترین رنج ها ، ترسها ، دردها و . . .
آن گاه از او پرسیدم ،
خداوندا !
تو به من گفتی که در تمام مراحل زندگی با من خواهی بود و من پذیرفتم که با تو زندگی کنم
خواهش می کنم به من بگو چرا در آن لحظات دردآور مرا تنها گذاشتی ؟
خداوند پاسخ داد :
چون فرزندم تو را دوست دارم و به تو گفتم که در تمام سفر با تو خواهم بود
من هرگز تو را تنها نخواهم گذاشت
نه حتی برای لحظه ای
من چنین نکردم

هنگامی که در آن روزها یک رد پا بر روی شن دیدی من بودم که تو را به دوش ک

 

شیده بودم

عکس های عاشقانه (6)

 


[+] نوشته شده توسط حجت در 17:51 | |







این منم که از تو میخوام همیشه پیشم بمونی

 

 


 

این منم که از تو میخوام همیشه پیشم بمونی


 

توی دنیا تو رو دارم میدونم که خوب میدونی


 

میدونستم عاشق ترینی واسه این دل به تو دادم


 

اگه می بینی می خندم تو بهونمی که شادم


 

اگه رفتی و شنیدی من هنوز زنده هستم


 

باورت نشه یه وقتی دل به یه غریبه بستم


 

آخه با یاد تو زندم آخه با یاد تو شادم


 

اینو من همیشه گفتم واسه این دل به تو دادم


 

اگه حرف از رفتنت شد فکر نکن که ناامیدم


 

فکر نکن همنفس من خواب رفتنت رو دیدم


 

واسه این بود که بدونی حتی با یادت میمونم


 

واست این ترانه های  ای که بی تو  رو میخونم


 

این منم که با حضورت تو شبای بی قراری


 

اونجا که همیشه میخوای سر رو شونه هام بذاری


 

از خدا میخوام که دیگه حرفی از رفتن نباشه


 

 هر چی عشق پاکه اینجا تو قلب من و تو جاشه


 

میخوام از خدا اینو که اگه اون بخواد که باشیم


 من و تو آره من و تو واسه همیشه ما شیم

 

 

عکس های عاشقانه (6)

 

 


[+] نوشته شده توسط حجت در 17:47 | |







می خواهم پرواز کنم

 

 


 

می خواهم پرواز کنم تا شاید اندکی به تو نزدیک شوم و زیر چتر مهربان

 

 

 

دست هایت پناه بگیرم تا باران بند بیاید.

 

 

 

می خواهم نفس های بریده بریده ام را به نفس های گرم تو پیوند بزنم تا شاید

 

 

 

تب سرد تنهایی در من فروکش کند و آرزوهای بر باد رفته ام به گل بنشیند

 

تا من و تو با هم نظاره گر تولد احساسی باشیم که نامش را عشق گذاشته اند

 

 

عکس های فانتزی (3)


[+] نوشته شده توسط حجت در 17:46 | |







من که دلتنگ توأم در دل تنگم گله هاست

من که دلتنگ توأم در دل تنگم گله هاست

 

 

      آری بی تاب شدن عادت کم حوصله هاست

 

 

 

       مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب

 

 

     در دلم هستی و بین من و تو فاصله هاست

 

عکس های فانتزی (5)

 


[+] نوشته شده توسط حجت در 17:37 | |







هیچکس با من در این دنیا نبود

هیچکس با من در این دنیا نبود

هیچکس مانند من تنها نبود

هیچکس دردی ز دردم برنداشت

بلکه دردی نیز بر دردم گذاشت

هیچکس فکر مرا باور نکرد

خطی از شعر مرا از بر نکرد

هیچکس معنای عاشق را نگفت

در وجودم ردپایش را نجست

هیچکس دمساز و همراهم نشد

هیچکس جز من چنین مجنون نبود

 

عکس های فانتزی (5)


 


[+] نوشته شده توسط حجت در 17:35 | |







عزیزی که دوستش داشتم و دوستش دارم بر مزارم گریه کند

 

کسی که مامور دفن من هستی به حرف من گوش کن...!!؟

دستم را از تابوت بیرون کن تا همه بفهمند آرزو داشتم و به آن نرسیدم...

چشم هایم را باز بگذار تا همه بفهمند که چشم به راه بودم و به آن نرسیدم...

قالب یخی به شکل صلیب بر مزارم بگذارید تا با اولین طلوع آب شود و به جای

عزیزی که دوستش داشتم و دوستش دارم بر مزارم گریه کند

 

 

 


[+] نوشته شده توسط حجت در 16:3 | |







و بعد از رفتن تو آسمان چشمانم خیس باران شد...

 


شبی از پشت یک تنهایی نمناک و بارانی تو را با لهجه ی گل های نیلوفر صدا زدم..

 

 

برای با طراوت ماندن باغ قشنگ آرزو هایت دعا کردم پس از یک جستجوی نقره ای در کوچه های

 

آبی احساس تو را از بین گل هایی که در تنهایی خود روییده با حسرت جدا کردم و تو در پاسخ

 

آبی ترین موج تمنای دلم گفتی دلم حیران و سرگردان..

 

من بعد از عبور تلخ و غمگینت حریم چشم هایم را به روی اشکی از جنس غروب ساکت و نارنجی

 

خورشید وا کردم نمی دانم چرا شاید خطا کردم و تو بی آنکه فکر غربت چشمان من باشی..

 

ولی رفتی و بعد از رفتنت باران چه معصومانه می بارید..

 

بعد از رفتنت نسیم نوازش در غمی خاکستری گم شد..

 

و گنجشکی که هر روز از کنار پنجره با مهربانی دانه بر می داشت..تمام بالهایش غرق در اندوه

 

غربت شد..

 


[+] نوشته شده توسط حجت در 15:57 | |







عشق

عشق يعنی با غم الفت داشتن

                                                  سوختن با درد نسبت داشتن

                    عشق دريک جمله يعنی انتظار

                                انتظار روز رجـــعت داشتن

                                       عشق يعنی مستی و ديوانگی

                                                عشق يعنی در جهان بيگانگی

                                       عشق يعنی شب نخفتن تا سحر

                              عشق يعنی سجده ها با چشمان تر

                     عشق يعني سر به در آويختن

             عشق يعنی اشک حسرت ريختن

  عشق يعنی در جهان رسوا شدن

         عشق يعنی مست و بی پروا شدن

                  عشق يعنی سوختن يا ساختــن

                           عشق يعنی زندگی را باختن

                                   عشق يعنی انتـــظار و انتـــظار

                                           عشق يعنی هرچه بينی عکس يار

                                     عشق يعنی ديـده بر در دوختـن

                           عشق يعنی در فراقش سوختن

                 عشق يعنی لحظه های التهاب

        عشق يعنی لحظه های ناب ناب

 عشق يعنی با پرستو پر زدن

         عشق يعنی آب بر آذر زدن

                   عشق يعنی سوز نی آه شبان

                            عشق يعنی معنی رنگين کمان

                                     عشق يعنی با گلي گفتن سخن

                                              عشق يعنی خون لاله بر چمن

                                      عشق يعنی شعله بر خرمن زدن

                             عشق يعنی رسم و دل برهم زدن

                    عشق يعنی يک تيمم يک نماز

          عشق يعنی عالمی راز و نياز

عشق يعنی چون محمد پا به راه

       عشق يعنی همچو يوسف قعر چاه

               عشق يعنی بيستون کندن به دست

                        عشق يعنی زاهد اما بت پرست

                                 عشق يعنی همچومن شيدا شدن

                                          عشق يعنی قلــه و دريا شدن

                                 عشق يعنی يک شقايق غرق خون

                       عشق يعنی درد ومحنت دردرون

              عشق يعنی يک تبلور يک سرود

   عشق يعنی يک سلام و يک درود

           عشق يعنی جام لبريز از شراب

                    عشق يعنی تشنگی يعنی سراب

                            عشق يعنی حسرت شبهای گرم

                                    عشق يعنی ياد يک رويای نرم

                                        عشق يعنی غرقه گشتن در سراب

                                    عشق يعنی حلقه های بی حساب

                          عشق يعنی تا ابد بی سرنوشت

                  عشق يعنی آخــرخط بهـشــت

         عشق يعنی گم شدن در لحظه ها

عشق يعنی آبـی بی انتـــها

  عشق يعنی زرد تنها و غريب

  عشق يعنی سرخی ظاهر فريب

   عشق يعنی تکيه بر بازوی باد

     عشق يعنی حسرتت پاينده باد

   عشق يعنی هرزمان تنها شنيدن نام او

            عشق يعنی هرچه گفتن هرچه کردن بهراو

 

 

 

 


[+] نوشته شده توسط حجت در 15:41 | |







آنگاه که غرور کسی را له می کنی

 

 

آنگاه که غرور کسی را له می کنی،

 

آنگاه که کاخ آرزوهای کسی را ویران می کنی،

 

آنگاه که شمع امید کسی را خاموش می کنی،

 

آنگاه که بنده ای را نادیده می انگاری ،

 

آنگاه که حتی گوشت را می بندی تا صدای خرد شدن غرورش را نشنوی،

 

آنگاه که خدا را می بینی و بنده خدا را نادیده می گیری ، می خواهم بدانم، دستانت

رابسوی کدام آسمان دراز می کنی تابرای خوشبختی خودت دعا کنی؟

 

 


[+] نوشته شده توسط حجت در 15:34 | |







هر کجا باشم اسمان مال من است.

 هر کجا باشم اسمان مال من است.

سبزه وجنگل و کوه زمین مال من هست

فرق ندارد چه خوبم و چه بد خدا مال من است.

کافیست که من عاشق باشم

کافیست که من شقایق را دوست داشته باشم .

کافیست زمانی که دلم میگیرد با خدای خویش صادق باشم .

ان زمان هست که میگویم ...............

هرکجا باشم اسمان مال من است..........

سبزه وجنگل وکوه زمین مال من است

 

 

 

 

 


[+] نوشته شده توسط حجت در 12:2 | |







... و رفتم

 

 ... و رفتم 

  

به همین سادگی رفتی ، بی خداحا  فظی عزیزم  

  سهم تو شد روزتازه، سهم من اشک که بریزم

به همین سادگی کم شد ، عمر گل بوته تو دست گله

از تو نیست می دونم ، خودم اینو از تو خواستم

 

به جون ستاره ها ، تو عزیز تر از چشامی

 هر جا هستی خوب و خوش باش ، تا ابد بغض صدامی

تو را محض لحظه هامون ، نشه باورت یه وقتی       

 که دوست ندارم اینو ، به خدا گفتم به سختی 

 

من اگه دوست نداشتم ، پای غم هات نمی موندم          

 واست این همه ترانه ، از ته دل نمی خوندم

اگه گفتم برو خوبم ، واسه این بود که می دیدم

 داری آب می شی می میری ، اینو از همه شنیدم

 

دارم از دوریت می میرم ، تا کنار من نسوزی

 از دلم نمی ری عمرم ، نفسامی که هنوزی

تو را محض خیره هامون ، که نفس نفس خدا شد

 از همون لحظه که رفتی ، روحم از تنم جدا شد

 

تو که تنها نمی مونی ، من تنها را دعا کن

 خاطراتم را نگه دار ، اما دستامو رها کن

دست تو اول عشقه ، بسپرش به آخرین مرد

مردی که پشت یه دیوار ، واسه چشم هات گریه می کرد

 ...


[+] نوشته شده توسط حجت در 11:55 | |