نويسندگان



آثار تاريخي يك عاشق



دوستان عاشق تنها



دوستان عاشق



وضعیت من در یاهو



آمار وب



طراح قالب:



موزیک و سایر امکانات





تنهایی

 

 

کنار دیوار ایستاده بودم ناگهان رهگذری امد گفت چرا تنهایی تامل کردم گفتم نمیدانم  گفت چرا ایستادی و من بر روی زانو هایم نشستم  گفت چرا نشستی گفتم دگر نای ایساتدن را ندارم . تو هم بنشین با من حرف بزن..

تنهام نه تنها شدم میترسم . از تنهایی. خیلی وحشتناکه............

تا حالا فقط اسمشو شنیده بودم اما حالا همش با هامه دست از سرم برنمیداره .دوستش ندارم..........

رهگذر گفت تنهایی رو خودت خواستی یا به سراغت امد گفتم نمیدانم از کجا امد نمیدانم چطور امد تا به خودم اومدم دیدم که تنهام خیلی تنهام......  حس خوبی نیست من به اون نیاز ندارم.

رهگذر گفت اگر عاشق شدی و حالا تنهایی بدون که تنهایی مرامه عشقه. اما اگر عاشق نبودی و تنهایی بدون نتهایی شروع عشقه .... گفت اون خیلی باوفاست اگر بخوای همیشه کنارت میمونه .با تنهاییت صحبت کن  اگه خواستی براش اسم بذار تردید نکن اونم باهات دوست میشه . ووقتی که دیگه بهش نیاز نداشته یاشی خودش طوری که اصلا خودت نفهمی ار کنارت میره ........با تنهاییت دوست باش

ورهگذررفت و من ماندم و تنهایی

 

کارت پستال درخواستی طراحان

 


[+] نوشته شده توسط حجت در 12:2 | |







 

آواز عاشقانه‌ي ما در گلو شكست  
 

ديگر دلم هواي سرودن نمي‌كند 
 

 

                              تنها بهانه‌ي دل ما در گلو شكست 

 

سربسته ماند بغض گره خورده در دلم

 

 

 

 
 

                        آن گريه‌هاي عقده‌گشا در گلو شكست   

 

اي داد، كس به داغ دل باغ، دل نداد 

                        اي واي، هاي‌هاي عزا در گلو شكست  

 

آن روزهاي خوب كه ديديم، خواب بود 

 

 

 
                      خوابم پريد و خاطره‌ها در گلو شكست  
 

"بادا" مباد گشت و "مبادا" ‌به باد رفت 

 

                 "آيا" ز ياد رفت و "چرا" در گلو شكست   

                                                   فرصت گذشت و حرف دلم ناتمام ماند 

                                                           نفرين و آفرين و دعا در گلو شكست  

 تا آمدم كه با تو خداحافظي كنم                                                         

 

                        بغضم امان نداد و خدا..... در گلو شكست

 

کارت پستال درخواستی طراحان


[+] نوشته شده توسط حجت در 11:37 | |







مُرده ای

آنگاه که چشمانت را بستی و هوا را بو کشیدی تا به خاطر بیاوری عطر تنش را, فاتحه ات را بخوان.
از لحظه ای که عطرش د
ر ذهنت ماند, مُرده ای
 

کارت پستال درخواستی طراحان


[+] نوشته شده توسط حجت در 11:21 | |







تا فردا

دلتنگ تو امروز شدم تا فردا

 فردا شد و باز هم تو گفتی فردا

 امروز دلم ماند و یک دنیا حرف

 یک هیچ به نفع دل تو تا فردا

براي نمايش بزرگترين اندازه كليك كنيد


[+] نوشته شده توسط حجت در 11:19 | |







عشقش

همیشه بهم میگفت زندگیمی....

 

وقتی رفت من بهش گفتم:مگه من زندگیت نیستم؟

 

گفت آدم برای رسین به عشقش باید از زندگیش بگذره....


[+] نوشته شده توسط حجت در 11:17 | |







سلام به اون عزیزی که

 

سلام به اون عزیزی که ، فاصله ها باهاش دارم

تو دفتر خاطره هام ، خاطره ها باهاش دارم

آرزوی دیدن اون ، صورت زیباشو دارم

آخر حرفمم اینه هرجا باشه دوسش دارم


[+] نوشته شده توسط حجت در 22:40 | |







به یاد همه اونایی که از پیش ما رفتند …

چه اونایی که مرگ اونارو برده …

چه اونایی که باد اونارو برده …

ولی ما هنوز به خدا سفارششون میکنیم

 


[+] نوشته شده توسط حجت در 21:56 | |







کارت پستال درخواستی طراحان


[+] نوشته شده توسط حجت در 21:14 | |







” دلـتـنـگی ”

هر بار که می خواهم به سمـتـت بیایم یادم می افتد

” دلـتـنـگی ”

هرگز بهانه خوبی برای تکرار یک اشتباه نیست


[+] نوشته شده توسط حجت در 20:50 | |







انتـــــــــــــــــــــــــــــظار ...

 

نبودنت بهترین بهانه است برای اشک ریختن ...

 

ولی کاش بودی تا اشکهایم از شوق دیدارت سرازیر میشد ...

 

کاش بودی و دستهای مهربانت مرهم همه دلتنگیها و نبودنهایت میشد ...

 

کاش بودی تا سر به روی شانه های مهربانت می گذاشتم

 

و دردهایم را به گوش تو میرساندم... بدون تو عاشقی برایم عذاب است

 

میدانم که نمیدانی بعد از تو دیگر قلبی برای عاشق شدن ندارم...

 

کاش میدانستی که چقدر دوستت دارم و بیش از عشق بر تو عاشقم...

 

میدانی که اگر از کنارم بروی لحظه های زندگی برایم پر از درد و عذاب میشود

 

میدانم که نمیدانی بدون تو دیگربهانه ای نیست برای ادامه ی زندگی جزانتظار آمدنت ...

 

انتـــــــــــــــــــــــــــــظار ...

 

شش حرف و چهار نقطه ! کلمه کوتاهيه . اما معنيش رو شايد سالها طول بکشه تا بفهمي !

 

تو اين کلمه کوچیک ده ها کلمه وجود داره که تجربه کردن هر کدومش دل شير مي خواد!

 

تنهايي ، چشم براه بودن ، غم ؛غصه ، نا اميدي ، شکنجه رو حي ،دلتنگی ، صبوری ، اشک بیصدا ؛

 

هق هق شبونه ؛ افسردگي ، پشيموني، بي خبري و دلواپسي و .... !

 

براي هر کدوم از اين کلمات چند حرفي که خيلي راحت به زبون مياد

 

و خيلي راحت روي کاغذ نوشته ميشه بايد زجر و سختي هايي رو تحمل کرد

 

تا معاني شون رو فهميد و درست درک شون کرد !!!

متنفرم از هر چیزی که زمان را به یاد من میاورد... و قبل از همه ی اینها متنفرم

از انتظار ... از انتـــــــــــــــــــــــــــــــظار متــــــنـــــفــــــرم

 


[+] نوشته شده توسط حجت در 17:53 | |







سنگ صبور

خدايا فقط تو را مي خواهم.....باور کرده ام که فقط تويي سنگ صبور حرف هايم
مي ترسم از اينکه بگم دوسش دارم...اون نمي دونه که با دل من چه کرده...نمي دونه که دلي رو اسير خودش کرده
هنوز در باورم نيست که دل به اون دادم و اون شده همه هستي ام
روز هاي اول آشنايي را بياد مياورم آمدنش زيبا بود ...آنقدر زيبا حرف مي زد که به راحتي دل به او باختم و او شد اولين عشقم در زندگي
بارالها گويي تو تمام زيبايي هاي عالم را در چهره و کلام او نهاده بودي
واين گونه مرا اسير او کردي و دل کندن از او شد برايم محال و داشتنش بزرگترين ارزويم در زندگي
حالا که عاشقش شدم تو بگو چه کنم که تنهايم نگذارد....خدايا امشب به تو مي گويم چون تو تنها مونس تنهايي هايم هستي..
چگونه بگويم بدون او مي ميرم....او رفته و در باورم نيست نبودنش...
خود خوب مي دانم او مرا کودکي فرض کرد که نمي داند عشق چيست و براي عاشقي حرمتي قائل نمي باشد
مرا به بازي گرفت يا شايد....نمي دانم.....دگر هيچ نمي داني.. اعتراف مي کنم نفسم به بودن او وابسته است
بعد رفتن او دگر اين نفس را هم نمي خواهم....حال تو بگو چه کنم ؟
بار خدايا دوست دارم مرا بفهمد حتي براي يه لحظه


[+] نوشته شده توسط حجت در 17:43 | |







نه دردی دارم و نه قلبـی


[+] نوشته شده توسط حجت در 20:21 | |







دلبستــن شـــان

جایت را با دیگری پُر میکنند !

احساس سیری چند ... ؟!

آدم هــای عجیبـــی دارد اینجــا ؛

دوستــی هــایشان نـــاگهانی ســت ،

دلبستــن شـــان غریـــب است و رفتــن شان آشنـــا


[+] نوشته شده توسط حجت در 20:15 | |







خنده ام میگیرد…
وقتی پس از مدتها بی خبری،
بی آنکه سراغی از این دل بگیری…
می گویی دلم برایت تنگ است …
یا دلم را به بازی گرفته ای،
یا معنای واژه ها را خوب نمی دانی ؟
دلتنگی … ارزانی خودت،
من دیگر دلم را به خدا سپرده ام.


[+] نوشته شده توسط حجت در 20:14 | |







دوست داشتن مــــــــن

من در میان مردمی هستم
که باورشان نمیشود تنهایــــم
میگویند خوش بحالت که خوشحالی
نمی دانند دلیل شاد بودنم باج به آنهاست
برای دوست داشتن مــــــــن


[+] نوشته شده توسط حجت در 20:13 | |







یک نقطه می‌گذارم

یک نقطه می‌گذارم

بدون فعل.

تا این دفتر همین‌جا تمام شود

با تمام ورق‌های سفیدش

در همین سطر .

دست‌هایم را هم می‌گذارم همین‌جا

روی همین نقطه

هرکس که می‌خواهد بردارد

هرچه دلش خواست بنویسد

دیگر نباید برایم مهم باشد

وقتی

دیگر به هیچ‌ چیز فکر نمی‌کنم

وقتی

زیر دست‌های خودم

دفن می‌شوم .


[+] نوشته شده توسط حجت در 20:6 | |







چقدر باید بگذرد 

تا من در مرور خاطراتم

وقتی از کنار تو رد میشوم،

تنم نلرزد

بغضم نگیرد.


[+] نوشته شده توسط حجت در 18:44 | |







مــــــــرگ

 

حالـــم خــــوب نیــست ... 

 

 یــک مســــکن قـوی می خواهم 

 

 بدون تـجویز روزگـــار هــم...

 

 "مــــــــرگ" میدهی

 

 

 


[+] نوشته شده توسط حجت در 20:49 | |







در چشمانت خیره شوم

 

در چشمانت خیره شوم

 

دوستت دارم را بر لبانم جاری کنم

 

منتظر لحظه ای هستم که در کنارت بنشینم

 

سر رو شونه هایت بگذارم….از عشق تو…..

 

از داشتن تو…اشک شوق ریزم

 

منتظر لحظه ی مقدس که تو را در اغوش بگیرم

 

بوسه ای از سر عشق به تو تقدیم کنم

 

وبا تمام وجود قلبم و عشقم را به تو هدیه کنم

 

اری من تورادوست دارم

وعاشقانه تو را می ستایم


[+] نوشته شده توسط حجت در 20:47 | |







چشات آرامشی

 

چشات آرامشی داره که تو چشمای هیچکی نیست

 

می دونم که توی قلبت به جزمن جای هیچکی نیست

 

چشات آرامشی داره که دورم میکنه از غم

 

یه احساسی بهم میگه دارم عاشق میشم کم کم

 

توباچشمای آرومت به من خوشبختی بخشیدی

 

خودت خوبی وخوبی رو داری یاد منم میدی

 

توبالبخند شیرینت بهم عشقو نشون دادی

تو رویای توبودم که واسه من دست تکون دادی


[+] نوشته شده توسط حجت در 20:44 | |







نمیشود . . .

انقدر سرگرم  که به یاد نمی آورد

روزی  ام بود

 


[+] نوشته شده توسط حجت در 18:21 | |







تورو به خدا برا من مواظب خودت باش

 

تورو به خدا برا من مواظب خودت باش
گریه نکن آروم بگیر به فکر زندگیت باش
غصه ام میشه اگه بفهمم داری غصه میخوری
شکایت از کسی نکن با این که خیلی دل خوری

دلت نگیره مهربون عاشقتم اینو بدون

دلم گرفته میدونی از هم جدا کردنمون
دل نگرونتم همش اگه خطا کردم ببخش
بازم منو به خاطره تموم خوبیهات ببخش
منو ببخش منو ببخش..

اصلا فراموشم کن و فکر کن منو نداشتی

این جوری خیلی بهتره بگو منو نخواستی
برو بگو تنهاییو خیلی زیاد دوسش داری
آخه تو تنها بمونی با کسی کاری نداری

دلت نگیره مهربون عاشقتم اینو بدون

دلم گرفته میدونی از هم جدا کردنمون
دل نگرونتم همش اگه خطا کردم ببخش
بازم منو به خاطره تموم خوبیهات ببخش

 

 


[+] نوشته شده توسط حجت در 20:3 | |







دوست دارم

do.php?imgf=13084559661.jpg

می خوام بگم

لحظه ای که تو رو میبینم بهترین لحظه زندگیمه !!

می خوام بگم در حد پرستش دوست دارم


[+] نوشته شده توسط حجت در 20:8 | |







خودم چراغ میشوم

دوباره شب که میرسد ، پر از ستاره میشوم
دوباره واژه های خیس ، پر از ترانه میشوم

دوباره باد میبرد ، مرا
به لانه ی فرشتگان

میان ابرهای بی کسی و لخته لخته آسمان
دوباره ماه میشوم ، دوباره باغ میشوم

مهتاب اگر نشد، نشد!
خودم چراغ میشوم

فانتزی, عکس فانتزی ,والپیپر فانتزی,


[+] نوشته شده توسط حجت در 20:1 | |







قِسمتـــ نيستـــ حِکمَتـــ

مے گوينـد قِسمتـــ نيستـــ حِکمَتـــ استـــ

... خدايـا

مـَن معنیِ قِسمتـ و حِکمَتـــ را نمے دانمــ



امـا تـو معنےِ
طاقَتــــ را مے دانـی ... مـَگــَر نــه ؟؟؟

طاقتم تمام شده

 


[+] نوشته شده توسط حجت در 23:8 | |







” سکوت “

 ” سکوت “

خطرناکتر از حرفهای نیشدار است

کسی که سکوت میکند ،

روزی

” سرنوشت “
حرفهایش را به شما خواهد گفت


[+] نوشته شده توسط حجت در 19:17 | |







دل ستاره مو نمى شكوندمღ♥ღDokhtarBahariღ♥ღ

بچه كه بودم آرزو داشتم يه ستاره داشته باشم كه توى آسمون شبهام بدرخشه ، غروب ها كه ميشد هميشه كناره پله ى خونه ى دلم مى نشستم و دنبال ستارم مى گشتم ، بالاخره ستاره مو از ميون اون همه ستاره پيدا كردم . بعدها كه بزرگتر شدم گفتم حيفه يه ستاره داشته باشم اما ماهش كنارش نباشه ، خلاصه ماه رو هم پيدا كردم اما بعدها ستارم وقتى ديد ماهمو بيشتر دوست دارم ، دلش شكست و نفرينم كرد و از آسمونم رفت . انقدر ماهمو دوست داشتم كه حاضر بودم به خاطرش جونمو بدم ، اونم منو دوست داشت ، اما پس از مدتى ديدم ديگه تو شبهام نمى تابه هى ... انگارى يكى جامو پر كرده بود و ماه هم از آسمونم رفت ، از اون به بعد آسمونه دلم بارونيه و هر شب با تموم دلتنگى هام مى بارم . اى كاش دل ستاره مو نمى شكوندم .


[+] نوشته شده توسط حجت در 19:17 | |







چه کسی می گوید که من هیچ ندارم؟

 چه کسی می گوید که من هیچ ندارم؟

من چیزهای باارزشی دارم!

حنجره ای برای بغض..

چشمانی برای گریه

لبهایی برای سکوت

ریه هایی برای سیگار

دستهایی برای خالی ماندن

پاهایی برای نرفتن

شبهایی بی ستاره

پنجره ای به سوی کوچه بن بست


[+] نوشته شده توسط حجت در 18:57 | |







خیلی سخته با بغـــــــــــض

بنویسی

 

با خنــــــــــــده بخوانند


[+] نوشته شده توسط حجت در 23:20 | |







نبودی تو برای من ، نبودی تو به یاد من


از این تصمیم بیهوده ، چه چیزی قسمتم بوده

 

نگو با من از این خواستن ، که حسرت همدمم بوده

 

چه فهمیدی از این گریه ، چی خوندی از نگاه من

 

نبودی تو پناه من ، نبودی تکیه گاه من

 

تو این تصمیم بیهوده ، نشو تکرار دلشوره

 

اگه حتی نگاه تو ، منو میخواد و مجبوره

 

فراموشم شده روزی ، که بودم به تو وابسته

 

توی حرفام غم دنیاس ، چقد دلگیرم و خسته

 

تو خواهش می کنی اما ، نمیتونم که برگردم

 

من از دست رفتم و انگار ، نمی بینی پر از دردم

 

کجای گریه های من ، رسیدی تو به داد من

 

نبودی تو برای من ، نبودی تو به یاد من

نبودی تو پناه من ، نبودی تکیه گاه من

 


[+] نوشته شده توسط حجت در 23:18 | |







نگاهت می کنم شاید...هنوزم عاشقم باشی

نگاهت می کنم شاید...هنوزم عاشقم باشی

کجا پَر می کِشی از من...تو که می ترسی تنها شی

نگاهت می کنم شاید...شب از عشق تو زیبا شه

یه چیزی مثل دلتنگی...تو چشمای تو پیدا شه

همین که عشقو می فهمی...همین که با تو هم دردم

نمی شه یا نمی تونم...یه لحظه از تو برگردم

هنوز دستاتو می گیرم...هنوزم بی تو می میرم

اگرچه از تو دل کندم...اگرچه از تو دلگیرم

من و تو تازه گل کردیم...حالا که وقت رفتن نیست

به جز دلواپسی حسی...تو فرداهای بی من نیست

نگاهت می کنم شاید...نتونی بگذری از من

هنوزم با تو خوشبختم...تو اوج عشق و دل کندن


[+] نوشته شده توسط حجت در 23:13 | |







واهمه دارم از خیلی چیز ها از همه چیز

واهمه دارم از خیلی چیز ها از همه چیز 

واهمه دارم از فرداهای بی تو 

از فرداهای خاموش  

از فرداهای تاریک و نمور  

واهمه دارم که نباشی در خلوت شب های بی ستاره ام 

که نیایی  

تا بمانم تنها 

حتی تنهاتر از تنهایی.

واهمه دارم .

که فردایی نباشد که .

بیایی

تا بمانی


[+] نوشته شده توسط حجت در 6:49 | |







رویـــاهـای

alt

گــاه...

           از رویـــاهـای ِ شبانـــــ ـــه ات

بـادبـــادکـی با گوشـــــــواره هـایی از اشـــک و لبخنــــد می ســـــازی

به بــام آرزوهــــــــایت مــی روی

                 و کلاف بُغـــــــ ـــض هـایت را

               در آسمـــــانی از خاطــــره ها می گُشـــــایـی

و می نگــری احســــاسی را که در نسیــم عشـــ ـــق بـر بــاد رفتــــ


[+] نوشته شده توسط حجت در 22:11 | |







ღ♥ღDokhtarBahariღ♥ღ ابجی خودمه

javanyar.blogfa.com

نـشـــانـی ام را مـیخـواســـتـی ؟

هــمـان مـحـلــﮧ ی قـدیـمـی پـائـیـز !

مـنتـظرم هـــنـوز ...

امـّــا زرد (!)

امـّــا خشــک (!)

گاهــی بیـاد مـی آورم تــو را

زیـر پـا که مـی مـــانـم


[+] نوشته شده توسط حجت در 7:24 | |







ღ♥ღDokhtarBahariღ♥ღ ابجی خودمه

گفتند عينک سياهت را بردار...

دنيا پر از زيبايست!!!

عينکم را برداشتم...

وحشت کردم از هياهوي رنگها...

آدمها هزار رنگ ميشوند...

عينکم را بدهيد...

ميخواهم به دنياي يک رنگم پناه ببرم


[+] نوشته شده توسط حجت در 7:19 | |







غرق شوند

دریا باش تا بعضی ها از با تو بودن لذت ببرند و بعضی که لیاقت تو را ندارند در تو غرق شوند


[+] نوشته شده توسط حجت در 17:54 | |







تو چه میفهمی از روزگارم


تو چه میفهمی از روزگارم

 

از دلتنگی ام...

 

گاهی به خدا التماس میکنم

 

خوابت را ببینم...

 

میفهمی...؟؟؟

فقط خوابت را...!

 


[+] نوشته شده توسط حجت در 16:33 | |







زیادی

زیادی

 

انگاری من زیادی ام دیگه واسه تو عادی ام

 

دیگه منو دوست نداری بگو واسه تو من چی ام

 

چرا فرق نداره بود و نبود من برات

 

 دیگه تموم عشقمون حرفی نمونده تو چشات

 

میخوام برم از پیش تو بازم نمیخوای بمونم

 

دوستم نداری به خدا دوستم نداری میدونم

 

چرابرات فرق نداره بهم نمیگی که نرو

 

اونی که تنهات میذاره هنوز دوست داره تورو

 

انگاری از گذشتمون ازاون دل شکستمون

 

چیزی یادت نمونده و دلت میخواد بگی برو

 

دیگه بازی بسه میرم بدونی عاشقم

 

دیگه توراحتی گلم تمومه من دارم میرم

 

(میخوام برم از پیش تو بازم نمیخوای بمونم

 

دوستم نداری به خدا دوستم نداری میدونم

 

چرابرات فرق نداره بهم نمیگی که نرو

اونی که تنهات میذاره هنوز دوست داره تورو

 

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net


[+] نوشته شده توسط حجت در 11:48 | |







خیلی سخته


خیلی سختِ نگه داشتنِ بغض پشت تلفن !!!

 

مخصوصاً وقتی که میخوای نفهمه هی قورتش میدی هی…..

 

اما آخر هم چیکه چیکه اشکات گونه هاتو خیس میکنه

 

اون موقعست که یهو تلفنُ قطع میکنی بعدشم میگی خودش قطع شد

به خدا خیلی درد داره


[+] نوشته شده توسط حجت در 14:57 | |







آنقدر پیش این و آن


 

 

 

 

آنقدر پیش این و آن

 

 

           از خوبــــــــی هایش گفتم

 

که وقتی سراغش را می گیرند

 

            شرم دارم بگویم

تنهایــــــــم گذاشت


[+] نوشته شده توسط حجت در 14:55 | |







عمیق ترین درد زندگی ؛


 

عمیق ترین درد زندگی ؛

 

دل بستن به کسی است که

 

بدانی به تو تعلق ندارد

 


[+] نوشته شده توسط حجت در 14:45 | |







این روزها من

این روزها من

خدای سکوت شده ام

خفقان گرفته ام تا

آرامش اهالی دنیا

خط خطی نشود...

اینجا زمین است

اینجا زمین است رسم آدمهایش عجیب است

اینجا گم که میشوی

بجای اینکه دنبالت بگردنن

فراموشت میکنند

 


[+] نوشته شده توسط حجت در 14:44 | |