نويسندگان



آثار تاريخي يك عاشق



دوستان عاشق تنها



دوستان عاشق



وضعیت من در یاهو



آمار وب



طراح قالب:



موزیک و سایر امکانات





شیخ


[+] نوشته شده توسط حجت در 17:6 | |







نمی دانم از فراق تو بنالم يا از غريبی خودم

نمی دانم از فراق تو بنالم يا از غريبی خودم؟

نمی دانم تورا بخوانم که بر گردی ياخودم رادعاکنم که بيايم؟

از اين بسوزم که نيستی يا از آن بنالم که چرا هستم؟

هيچ می گويی اسيری داشتی حالش چه شد، خسته ی من نيمه جانی داشت احوالش چه شد.

 


[+] نوشته شده توسط حجت در 17:2 | |







دلم تنگ است


دلم تنگ است، نميدانم ز تنهايي پناه آرم كدامين سوی .

پريشان حالم و بي تاب مي گريم و قلبم بي امان محتاج مهر توست .

نميدانی چه غمگين رهسپار لحظه های بی قرارم من به دنبال تو همچون كودكی هستم ومعصومانه می جويم پناه شانه هايت را كه شايد اندكی آرام گيرد دل.

دلم تنگ است وتنهايي به لب می آورد جانم بيا تا با تو گويم از هياهوی غريب دل كه بی پروا تلنگر ميزند بر من و می گويد به من نزديك نزديكی به دنبال تو ميگردم ، به سويت پيش می آيم ، چه شيرين است پر از احساس يك خوشبختی نابم ...

          تا ابد من دوستت دارم .

 


[+] نوشته شده توسط حجت در 17:0 | |







هر جا كه سفر كردم ، تو همسفرم بودی

هر جا كه سفر كردم ، تو همسفرم بودی

وز هر طرفی رفتم، تو راهبرم بودی

با هر كه سخن گفتم، پاسخ ز تو بشنيدم

بر هر كه نظر كردم ، تو در نظرم بودی

در خنده ی من چو گل ، در كنج لبم خفتی

در گريه ی من چو اشك، در چشم ترم بودی

در صبحگاه عشرت ، همدوش تو ميرفتم

در شامگاه غربت، بالين سرم بودی

آ واز چو می خواندم، سوز تو به سازم بود

پرواز چو ميكردم، تو بال و پرم بودی

هرگز دل من بر تو، يار دگری نگزيد

گر خواست كه بگزيند ، يار دگرم بودی

 


[+] نوشته شده توسط حجت در 16:58 | |







من عاشقانه میکنم نگاه بر دو چشم تو

 
 
من عاشقانه میکنم نگاه بر دو چشم تو 
 

تو تازیانه می زنی به چشم و بر نگاه من  

چو آفتاب می شوم دمی که گرم و روشنت کنم  

چو ابر تیره می شوی که سد نهی به راه من  

خراب تر ازین کسی نمی شود که من شدم  

تو هرچه می کنی بکن ، سزات با خدای من


[+] نوشته شده توسط حجت در 16:51 | |







من براي تو مينويسم

من براي تو مينويسم

براي تويي كه تنهايي هايم پر از ياد توست

براي تويي كه قلبم منزلگه عشق توست

براي تويي كه احساسم از آن وجود نازنين توست

براي تويي كه تمام هستي ام در عشق تو غرق شد

براي تويي كه چشمانم هميشه به راه تو دوخته است

براي تويي كه مرا مجذوب قلب ناز و احساس پاك خود كردي

براي تويي كه وجودم را محو وجود نازنين خود كردي

براي تويي كه يك لحظه دوري ات برايم مثل يك قرن است

براي تويي كه سكوتت سخت ترين شكنجه ی من است

 


[+] نوشته شده توسط حجت در 16:51 | |







به تو نرسیدم، اما خیلی چیزارو یاد گرفتم...

 

 

به تو نرسیدم، اما خیلی چیزارو یاد گرفتم... 

یاد گرفتم به خاطر کسی که دوستش دارم باید دروغ نگم. 

یاد گرفتم هیچکس ارزش شکوندن غرورم رو نداره. 

یاد گرفتم توی زندگی برای اون که بفهمم چقدر دوستم داره هر روز به یه بهانه ای دلشو بشکونم. 

یاد گرفتم گریه ی هیچکس رو باور نکنم. 

یاد گرفتم بهش هیچ وقت فرصت جبران ندم. 

یاد گرفتم دم از عاشقی بزنم ولی اما از کجا بگم از کی بگم... 

می خوام همین جا دلمو بشکونم خوردش کنم تا دیگه عاشق نشه. 

تا دیگه کسی رو دوست نداشته باشه. 

توی این زمونه کسی نباید احساس تورو بدونه وگرنه اون تورو می شکونه. 

می خوام بشم همون آدم قبل کسی که از سنگ بود و دو رو برش دیواری از سکوت و بی تفاوتی... 

دو روز دنیا ارزش این رو نداره که بخواد همش به غم و غصه بگذره. 

می خوام برم جایی که کسی منو نشناسه... 

اینجا نمی تونه جزیره ی بهشت من باشه... 

می خوام تنها باشم... 

از خودمم دور باشم... 

نباشم... 

نباشم...


[+] نوشته شده توسط حجت در 16:43 | |







تو را دوست داشتن برای من عبادت است

 

                     تو را دوست داشتن برای من عبادت است

 

 

 

                            از تو دور بودن برای من قیامت است

 

 

 

                            آزادی عشق تو برای من حاجت است

 

 

                        دیدن رخ ماهت برای من زیارت است . . .

 

 

 

عکس های عاشقانه فانتزی تخیلی و رویایی

 

 


[+] نوشته شده توسط حجت در 12:42 | |







عشق یعنی خاطرات

عشق یعنی خاطرات بی غبار دفتری از شعر و از عطر بهار

عشق یعنی یک تمنا یک نیاز زمزمه از عاشقی با سوز و ساز

عشق یعنی چشم خیس مست او زیر باران دست تو در دست او

عشق یعنی ملتهب از یک نگاه غرق در گلبوسه تا وقت پگاه

عشق یعنی عطرخجلت...شور       

عشق گرمی دست تو در آغوش عشق

عشق یعنی"بی توهرگز"...پس بمان تا سحر از عاشقی با او بخوان

عشق یعنی هرچه داری نیم کن

 

عکس های عاشقانه فانتزی تخیلی و رویایی



[+] نوشته شده توسط حجت در 12:41 | |







گل اگر خار نداشت دل اگر بی غم بود

گل اگر خار نداشت دل اگر بی غم بود
 اگر از بهر پرستو قفسی تنگ نبود
 زندگی،عشق،اسارت،قهر،آشتی، همه بی معنا بود

 

 

عکس های عاشقانه فانتزی تخیلی و رویایی


[+] نوشته شده توسط حجت در 12:40 | |







کاش میشد

کاش میشد بوسه ها را قاب کرد   مثل نامه سوی هم پرتاب کرد

کاش میشد عشق را تقسیم کرد   مثل یک شاخه ی گل تقدیم کرد

 

 

عکس های عاشقانه فانتزی تخیلی و رویایی


[+] نوشته شده توسط حجت در 12:39 | |







دلم با عشق تو عاشق ترین شد


دلم با عشق تو عاشق ترین شد
 تمام لحظه هایم بهترین شد
 ولی بی مهریت كار دلم ساخت
 دل تنهای من تنها ترین شد...

عکس های عاشقانه فانتزی تخیلی و رویایی


[+] نوشته شده توسط حجت در 12:38 | |







زندگی یک بازی درد آور است

 زندگی یک بازی درد آور است . زندگی یک اول بی آخر است
 زندگی کردیم اما باختیم . کاخ خود را روی دریا ساختیم
لمس باید کرد این اندوه را . بر کمر باید کشید این کوه را
زندگی را باهمین غمها خوش است . باهمین بیش و همین کمها خوش است
زندگی را خوب باید ازمود . اهل صبرو غصه و اندوه بود

 

 

 

 

 

عکس های عاشقانه فانتزی تخیلی و رویایی


[+] نوشته شده توسط حجت در 12:36 | |







از وقتي رفتي هيچ کسي هم درد و هم رازم نشد

 از وقتي رفتي هيچ کسي هم درد و هم رازم نشد

 هيچ کسي حتي يک دفعه هم غصهء سازم نشد

رفتي ولي بدون هنوز عاشقتم تا پاي جون

دل بهاريم عاشقه چه تو بهار چه تو خزون

 

 

عکس های عاشقانه فانتزی تخیلی و رویایی


[+] نوشته شده توسط حجت در 12:35 | |







توي خاک باغ خونه

توي خاک باغ خونه
يه روزي دست زمونه

 

مارو کاشت با مهربوني
پيش هم مثل دو دونه
ما تو باغ مأوا گرفتيم
بارون اومد پا گرفتيم
دوتايي تو خاک باغچه
ريشه کرديم جا گرفتيم
غافل از رنگ گلامون
غم فرداي دلامون
توي خاک زير يه بارون
توي باغ روي زمين
گل اون شد گل سرخ
گل من زرد و غمين
گل اون گلهاي شادي
گل من گلهاي درد
اون تو گلخونه ي گرمِ
من اسير باد سرد

 

عکس های عاشقانه فانتزی تخیلی و رویایی


[+] نوشته شده توسط حجت در 12:34 | |







دل تو مثل دلم اينهمه دلتنگ كه نيست

دل تو مثل دلم اينهمه دلتنگ كه نيست
بخدا جنس دلم مثل دلت سنگ كه نيست
همه حرفات پر كذب و پرنيرنگ و فريب
عشق من مثل تو و عشق تو بيرنگ كه نيست
تنم اينجاست همه فكر وخيالم پيش تو
تو كه آرومي، آخه تو دل تو جنگ كه نيست
وقتي که رفتي ، واسه من حتي دلت تنگ نشد
خونه ي عشق و شناختن كار هر سنگ كه نيست

 

 

عکس های عاشقانه فانتزی تخیلی و رویایی


[+] نوشته شده توسط حجت در 12:33 | |







ترا افسون چشمانم ز ره برده ست و ميدانم

ترا افسون چشمانم ز ره برده ست و ميدانم
چرا بيهوده مي گويي دل چون آهني دارم
نميداني نميداني كه من جز چشم افسونگر
در اين جام لبانم باده مرد افكني دارم
چرا بيهوده ميكوشي كه بگريزي ز آغوشم
از اين سوزنده تر هرگز نخواهي يافت آغوشي

 

 

 

عکس های عاشقانه فانتزی تخیلی و رویایی

 

 

 

 

 


[+] نوشته شده توسط حجت در 12:32 | |







وقتي نيستي هر چي غصه است تو صدامه

وقتي نيستي هر چي غصه است تو صدامه

وقتي نيستي هر چي اشکه تو چشامه

از وقتي رفتي دارم هر ثانيه از رفتنت ميسوزم

 کاشکي بودي و ميديدي که چي آوردي به روزم

حالا عکست تنها يادگار از تو

خاطراتت تنها باقي مونده از تو

وقتي نيستي ياد تو هر نفس آتيش ميزنه به اين وجود

 کاش از اول نميدونستي من عاشق تو بودم

 

عکس های عاشقانه فانتزی تخیلی و رویایی

 

 

 

 


[+] نوشته شده توسط حجت در 12:30 | |







اين روزا عادت همه رفتنو دل شکستنه

 

اين روزا عادت همه رفتنو دل شکستنه
درد تمام عاشقا پاي کسي نشستنه
اين روزا مشق بچه هايه صفحه آشفتگيه
گرداي روي آينه فقط غم زندگيه
اين روزا درد عاشقا فقط غم نديدنه
مشکل بي ستاره ها يه کم ستاره چيدنه
اين روزا کار گلدونا از شبنمي تر شدنه
آرزوي شقايقا يه کم کبوتر شدنه
اين روزا آسمونمون پر از شکسته باليه
جاي نگاه عاشقت باز توي خونه خاليه
اين روزا کار آدما دلاي پاک رو بردنه
بعدش اونو گرفتنو به ديگري سپردنه
اين روزا کار آدما تو انتظار گذاشتنه
ساده ترين بهونشون از هم خبر نداشتنه
اين روزا سهم عاشقا غصه و بي وفائيه
جرم تمومشون فقط لذت آشنائيه
اين روزا چشماي همه غرق نياز و شبنمه
رو گونه هر عاشقي چند قطره بارون غمه
اين روزا قصه ها همش قصه دل سوزوندنه
خلاصه حرف همه پس زدن و نموندنه

 

 

عکس های عاشقانه فانتزی تخیلی و رویایی


[+] نوشته شده توسط حجت در 12:28 | |







شمع دانی به دم مرگ به پروانه چه گفت؟!

شمع دانی به دم مرگ به پروانه چه گفت؟!

گفت: ای عاشق بیچاره فراموش شوی...

سوخت پروانه ولی خوب جوابش را داد ؟

گفت:طولی نکشد نیز تو خاموش شوی...

 

 

عکس های عاشقانه فانتزی تخیلی و رویایی


[+] نوشته شده توسط حجت در 12:25 | |







تو پیشم نموندی

تو پیشم نموندی، دلم رو سوزوندی

تو هرگز نخواستی، پیشه من بمونی

من همون شخصی بودم، که به پات نشستم

تو اون کس نبودی، که من دوسش میداشتم

 

 

عکس های عاشقانه فانتزی تخیلی و رویایی


[+] نوشته شده توسط حجت در 12:24 | |







دارم دق میکنم چه جور فراموشت کنم من

دارم دق میکنم چه جور فراموشت کنم من

اخه چه جور میشه، که ترک اغوشت کنم من

تو احساسمو بستی، به همه حیله و نیرنگ

مگه چی کم گذاشتم، به جز محبت و دل تنگ

همه احساس من به پای حیله هات حروم شد

همه جونم و عمرم، به پات نا تموم شد

می خواستم تو رو تو اوج اسمونها ببرم من

اخه چه جور دلت امد جداشی از، عشق و دل من

اره عشق و دل من

 

 

عکس های عاشقانه فانتزی تخیلی و رویایی

 

 


[+] نوشته شده توسط حجت در 11:51 | |







من که تصویری ندارم

 

من که تصویری ندارم در نگاه هیچکس

 

 

خوب شد هرگز نبودم تکیه گاه هیچکس

 

 

کاش فنجانی نسازد کوزه گر از خاک من

 

تا نیفتد در دلم فال سیاه هیچکس . . .

 

 


[+] نوشته شده توسط حجت در 11:15 | |







دلم را بر دوشم می گذارم


دلم را بر دوشم می گذارم

می روم...

باید کمی صبر کنی

تا قیمتی شوم

زیر خاکی شدن وقت می خواهد

تو هم...

زمزمه های نامهربانی ات را

آرام تر بگو

یک وقت دیدی

صدایت را

باد

نه...

خاک

به گوشم رساند...

و دلم ترک خورد

دل است دیگر

روی خاک...

 زیر خاک نمی شناسد

می شکند.......

 

 

 


[+] نوشته شده توسط حجت در 11:14 | |







عاشق عاشق تر


 

عاشق                           عاشق تر
نبود در تار و پودش دیدی گفت عاشقه عاشق

@@@@@@@   نبودش  @@@@@@@@@
امشب همه جا حرف
  از آسمون و مهتابه  ،  تموم خونه دیدار این خونه
فقط خوابه ، تو که رفتی هوای
  خونه تب داره  ،  داره از درو دیوارش غم
عشق تو می باره ، دارم می میرم از بس غصه خوردم ،
  بیا بر گرد تا ازعشقت
نمردم، همون که فکر نمی کردی نمونده پیشت، دیدی رفت ودل ما رو سوزوندش
حیات خونه دل می گه درخت ها همه خاموشن، به جای کفتر و
  گنجشک  کلاغای
سیاه پوشن ، چراغ خونه
  خوابیده  توی  دنیای خاموشی ،   دیگه  ساعت رو
طاقچه شده کارش فراموشی
  ، شده کارش فراموشی  ،  دیگه  بارون نمی
باره
  اگر چه  ابر سیاه  ،  تو که نیستی  توی  این خونه ،  دیگه  آشفته
بازاریست
  ،  تموم  گل ها خشکیدن مثل خار بیابون ها ،  دیگه  از
رنگ و رو رفته ، کوچه و خیابون ها ،،، من گفتم و یارم گفت
گفتیم و سفر کردیم،از دشت شقایق ها،با عشق گذرکردیم
گفتم اگه من مردم ، چقدر به من وفاداری، عشقو
به فراموشی ،چند روزه تو می سپاری
گفتم که تو می دونی،سرخاک
تو می میرم ، ولی
تا لحظه مردن
نمی گیرم
از دل


[+] نوشته شده توسط حجت در 11:13 | |



صفحه قبل 1 ... 85 86 87 88 89 ... 112 صفحه بعد