نويسندگان



آثار تاريخي يك عاشق



دوستان عاشق تنها



دوستان عاشق



وضعیت من در یاهو



آمار وب



طراح قالب:



موزیک و سایر امکانات





کبوتر

وقتی یک کبوتر با کلاغ ها معاشرت می کند، پرهایش سفید می ماند اما قلبش سیاه

می شود؛ دوست داشتن کسی که لیاقت ندارد اسراف محبت است.

کبوتر من! تو آزادی که با هر کس دوست داری معاشرت کنی. تو آزادی که به هر کجا

می خواهی پر بکشی.

کبوتر من! می دانم که شوق سر در آوردن از اسرار این جهان پهناور و مرموز در وجودت بیداد

می کند؛

می دانم که چشم های خوشگلت از دیدن سیر نمی شود.

می دانم که اهل معاشرتی، خوش مشربی، شوخی، شیرینی و اهل گشت و گذار.

خوب خوب می شناسمت و بیشتر از آن چه فکر کنی، می فهممت.

کبوتر قشنگ من! تو آزادی هر کجا دوست داری برای خودت آشیانه بسازی؛

تو آزادی که آشیانه ات را با هر رنگی که می پسندی، بیارایی.

تو این اختیار را داری که بخواهی یا نخواهی؛

دوست داشته باشی یا نداشته باشی؛

بمانی یا نمانی؛ بخوانی یا نخوانی اما

کبوتر ناز من! تو می توانی خدا را بپرستی یا نپرستی؛

تو آزادی که فرشته های آسمان را به آشیانه ات راه بدهی یا ندهی.

اما کبوتر زیبای من! حواست جمع باشد که اگر با کلاغ ها معاشرت کنی قلبت سیاه می شود؛

قلبت اگر سیاه شود معنایش این است که «مسخ» شده ای؛ یعنی این که دیگر یک کبوتر

نیستی!


[+] نوشته شده توسط حجت در 13:10 | |







عاشـــــــقـــــــــانـــــــه دوســــــتت خواهــــــــــم داشـــــــــــت

دستانم گرمی دستانت را می خواهد پس دستانم را به تو میدهم

قلبم تپش قلبت را می خواهد پس قلبم را به تو میدهم 

چشمانم نگاه زیبایت را می خواهد پس نگاهم از آن توست 

عشقم تمامی لحظات تو را می خواهند وبرای با تو بودن دلتنگی میکنند 

دل من همانند آسمان ابری از دوری تو ابری است 

درخشش چشمانم همانند خورشید درخشان انتظار چشمانت را می کشند 

پس بدان اگر پروانه سوختن شمع را فراموش کند من هرگزفراموشت نخواهم کرد. 

عاشـــــــقـــــــــانـــــــه دوســــــتت خواهــــــــــم داشـــــــــــت

 

کارت پستال درخواستی طراحان


[+] نوشته شده توسط حجت در 16:49 | |







دعا میکنم که هیچگاه چشمهای زیبای تو را در انحصار قطره های اشک نبینم

دعا میکنم که هیچگاه چشمهای زیبای تو را در انحصار قطره های اشک نبینم

و تو برایم دعا کن ابر چشمهایم همیشه برای تو ببارد

دعا میکنم که لبانت را فقط در غنچه های لبخند ببینم

و تو برایم دعا کن که هـرگـــز بی تو نخندم

دعا میکنم که قلب مهربانت همیشه مملو از عشق و خاطره باشد

و تو برایم دعا کن که آرزوهای مرده ام را درون سینه ام برای همیشه در کنار خاطراتت نگه دارم

دعا میکنم دستانت را که وسعت آسمان و پاکی دریا و بوی بهار را دارد همیشه از حرارت عشق گرم باشد

و تو برایم دعا کن دستهایم را هیچگاه در دستی بــجز دست گرم تــو گره ندهم

من برایت دعا میکنم که گل های وجود نازنینت هیچگاه پژمرده نشوند

برای چشمهایت دعا میکنم که چون من همه را هستی نبیند

برای شاپرکهای باغچۀ خانه ات دعا میکنم که بالهایشان هرگز محتاج مرهم نباشد

من برای خورشید آسمان زندگیت دعا میکنم که هیچگاه غروب نکند

و بدان در آسمان زندگیم تــو تنهــــا خورشیدی .....

پس برایم دعا کن ؛

دعا کن که خورشید آسمان زندگیم هیچـــگاه غـــروب نکند....

هستی من ؛ ای بهترینم بر من تکیه بده ،

با این که تو نیستی من برای همیشــه با تو خواهم ماند

سرم را بر شانه ات تکیه میدهم و برای همیشه آرام میگیرم

ای باغبان کوچک قلبم بدان که باغ قلب من بدون وجود تو و بدون گرمی دستان مهربان تو خشک و مرده است

و این را بدان که هیــچ باغبانی توانایی این را ندارد که دوباره آن را زنده کند مگر تو ، پس بی.....!!!!

این را بدان ؛ هر جا و در کنار هر کس که باشم همـه وجودم را درکنارت بجا گذاشته ام و این جسم من است که خواهد رفت**

در هر طلوع و غروبی محبت کن ، مهربان باش ، دوست بدار .....شاید فردایی نباشد

 


[+] نوشته شده توسط حجت در 16:47 | |







عاشقش بودم عاشقم نبود

کارت پستال درخواستی طراحان

عاشقش بودم عاشقم نبود
وقتی عاشقم شد که دیگه دیر شده بود
حالا می فهمم که چرا اول قصه ها میگن؛ یکی بود یکی نبود !
یکی بود یکی نبود. این داستان زندگی ماست.
همیشه همین بوده. یکی بود یکی نبود
برایم مبهم است که چرا در اذهان شرقی مان “با هم بودن و با هم ساختن” نمی گنجد؟
و برای بودن یکی، باید دیگری نباشد.
هیچ قصه گویی نیست که داستانش این گونه آغاز شود، که یکی بود، دیگری هم بود همه با هم بودند.
و ما اسیر این قصه کهن، برای بودن یکی، یکی را نیست می کنیم.
از دارایی، از آبرو، از هستی. انگار که بودنمان وابسته به نبودن دیگریست.
انگار که هیچ کس نمیداند، جز ما. و هیچ کس نمی فهمد جز ما.
و خلاصه کلام اینکه : آنکس که نمی داند و نمی فهمد، ارزشی ندارد، حتی برای زیستن.
و متاسفانه این هنری است که آن را خوب آموخته ایم.
هنر “بودن یکی و نبودن دیگری” !!!


[+] نوشته شده توسط حجت در 14:30 | |







هيچ وقت

کارت پستال درخواستی طراحان

هيچ وقت دل به كسي نبند چون اين دنيا اونقدر كوچيكه كه توش دوتا دل كنار هم جا نميشه... ولي اگه دل بستيد هيچ وقت ازش جدا نشو چون اين دنيا اوقدر بزرگه كه پيداش نمي كني


[+] نوشته شده توسط حجت در 14:28 | |







دلم تنگه……..

 عکس   شعر ،متن عاشقانه و عکسهای رمانتیک مخصوص عاشقان دلشکسته

دلم تنگه……..
دلم گرفته …………
دلم گریه می خواد ……….

آری دلم گرفته٬ از این روزگاران بی فروغ ! از این تکرارهای ناپایان !

دلم گرفته از این همه کینه . این همه دروغ !

از این مردمان نا مهربان و بی وفا دلم گرفته …….

دلم برای کوچه پس کوچه های مهربانی ها تنگ است !

دلم تنگ است برای کودکی ام که پاورچین پاورچین روی سنگفرش های زندگی بی دغدغه قدم می زدم !

دلم برای دلتنگی های شیرین و انتظارهای کشنده تنگ است…!

نمی دانم کدامین نامهربان ٬ خواب را از دیدگانم دزدید که

اینگونه در حسرت و دلتنگ خواب شیرینم سرگردانم ؟!

دلم گرفته ! دلم تنگ است ! روزگار چشمانم طوفانی است و در انتظار باران های سیل آساست…..

آره !

این روزا دلم بدجوری گرفته چشمام منتظر یک بهونه است

که هی بخواد بباره….


[+] نوشته شده توسط حجت در 14:25 | |







بخوان به نام گل سرخ، در صحاري شب

بخوان به نام گل سرخ، در صحاري شب،
كه باغ‌ها همه بيدار و بارور گردند.
بخوان، دوباره بخوان، تا كبوتران سپيد
به آشيانه خونين دوباره برگردند.

بخوان به نام گل سرخ، در رواق سكوت،
كه موج و اوج طنينش ز دشت‌ها گذرد؛
پيام روشن باران،
ز بام نيلي شب،
كه رهگذار نسيمش به هر كرانه برد.
ز خشكسال چه ترسي كه سد بسي بستند؛
نه در برابر آب،
كه در برابر نور
و در برابر آواز و در برابر شور ...
در اين زمانه عسرت، به شاعران زمان برگ رخصتي دادند
كه از معاشقه سرو و قمري و لاله
سرودها بسرايند ژرف‌تر از خواب
زلال‌تر از آب.

تو خامشي، كه بخواند؟
تو مي‌روي، كه بماند؟
كه بر نهالك بي‌برگ ما ترانه بخواند؟

از اين گريوه به دور،
در آن كرانه، ببين:
بهار آمده،
از سيم خاردار گذشته.
حريق شعله گوگردي بنفشه چه زيباست!

هزار آينه جاري است.
هزار آينه
اينك
به همسرايي قلب تو مي‌تپد با شوق.
زمين تهي است ز رندان؛
همين تويي تنها
كه عاشقانه‌ترين نغمه را دوباره بخواني.
بخوان به نام گل و سرخ و عاشقانه بخوان:
«
حديث عشق بيان كن بدان زبان كه تو داني»

به نام گل سرخ


[+] نوشته شده توسط حجت در 17:52 | |







بر روی سنگ قبرم ننویسید

بر روی سنگ قبرم ننویسید در جوانی مرد بنویسید پیر شده بود پیر جوانی
بر روی سنگ قبرم ننویسید تنها بود بنویسید بهترین دوستش تنهایی بود
بر روی سنگ قبرم ننویسید عشق در وجود او نبود بنویسید وجود او عشق بود
بر روی سنگ قبرم ننویسید عاشق باران بود بنویسید باران موثر ترین داروی او بود
بر روی سنگ قبرم ننویسید که کم تحمل بود بنویسید مشکلاتش بیش از اندازه بود
بر روی سنگ قبرم ننویسید روزای آخر غمگین بود بنویسید شاد بود مرگش فرا رسیده بود
بر روی سنگ قبرم ننویسید از دوری یار مرد بنویسید از عشق یار مرد
بر روی سنگ قبرم ننویسید که روز تولدش مرد بنویسید که هرگز متولد نشد
بر روی سنگ قبرم ننویسید نامش مسیح بود بنویسید نامش دیوانه بود

بر سنگ قبرم بنویسید خسته بود
اهل زمین نبود، نمازش شکسته بود

بر سنگ قبرم بنویسید شیشه بود
تنها از این نظر که سراپا شکسته بود

بر سنگ قبر من بنویسید پاک بود
چشمان او که دائما از اشک شسته بود

بر سنگ قبرم بنویسید این درخت
عمری برای هر تبر و ریشه دسته بود

بر سنگ قبر من بنویسید کل عمر
پشت دری که باز نم

یشد نشسته بود

 

عكس تصویر تصاویر پیچك ، بهاربيست Www.bahar22.com

 


[+] نوشته شده توسط حجت در 10:5 | |







صبرکن ببین چه آسون از یادت میرم

صبرکن ببین چه آسون از یادت میرم

تویی که عمری گفتی بی تو میمیرم

بودنت واسم یه درده،نبودت یه درد دیگه

واست ارزشی نداشتم اینورفتن تو میگه

میسوزم بی تو من،میمیرم بی توغم میمونه تو وجودم

ویرونم کردی تنها با یک اشتباه آتیش زدی به جونم

واسه من بهارو کشتی،خشکیدند گل های قلبم

تو زمستونو آوردی تازه شد زخم های دردم

برو دیگه نیا تو خواب،حتی دیگه ازم نگیر سراغ

اگه یه روز دریا بودی،حالا دیگه واسم شدی سراب

من میدونم،نمیدونی همه زندگیمو دادی به باد

اما بدون عزیزم من،خیلی سخته تورو بردن ز یاد

 


[+] نوشته شده توسط حجت در 10:4 | |







نگات قشنگه ولیکن

نگات قشنگه ولیکن یه کم عجیب و مبهمه، من از کجا شروع کنم دوست دارم یه عالمه،

من و گذاشتی و بازم یه بار دیگه رفتی سفر، نمی دونم شاید سفر برای دردات مرهمه،

تا وقتی اینجا بمونی یه حالت عجیبیه، من چه جوری واست بگم بارون قشنگ و نم نمه،

هوای رفتن که کنی واسه تو فرقی نداره، اما به جون اون چشات مرگ گلای مریمه

، آخرشم دق می کنم تا من و دوست داشته باشی، مردن که از عاشقیه یک دفه نیست که کم کمه،

من نمی دونم تو چرا اینجور نگاهم می کنی، زیر نگاه نافذت نگاه عاشقم خمه،

می پرسم از چشمای تو ممکنه اینجا بمونی ؟، می خندی و جواب می دی رفتن من مسلمه،

برو به خاطر خودت اما به من قول بده، هرجای دنیا که بری دیگه نشو مال همه،

رسمه که لحظه ی سفر یادگاری به هم می دن، قشنگ ترین هدیه ی تو تو قلب من یه مشت غمه

 شاید این و بهم دادی که همیشه با من باشه، حق با تو ا تو راست می گی غمت همیشه پیشمه

 دیدی گلا شب که میشه اشکاشونو رو می کنن، یادت باشه چشم منم همیشه غرق شبنمه

 تو می ری و اسم من و از رو دلت خط می زنی، اسم قشنگ تو ولی همیشه هرجا یادمه،

چشمای روشنت یه کم کاشکه هوای من رو داشت، تنها توقعم فقط یه بار جواب ناممه…..


[+] نوشته شده توسط حجت در 10:3 | |







یادم نمی ره بوی عطری که واست

یادم نمی ره بوی عطری که واست خریدم اون روز برفی
به جز اسم تو روی لب های من اون روز ها نبود دیگه حرفی
یادمه اون روز دست هاتو آروم گذاشتی توی دست های من
گفتی بهترین روز های زندگی یعنی روز های با تو بودن
سوز برف دست هاتو می لرزوند اما گرم گرم بود دل تو
اون روز هیچ کسی تو خیابون نبود به جز قلب من و تو
یادمه اون روز تو ازم پرسیدی تا کی عاشقم می مونی
منم می گفتم همیشه عاشقم ، خودت این رو می دونی

اون روز ها زود گذشت حالا بین ما فاصله زیاده
می خوام که بدونم کیه که قلبش رو به قلب تو داده

حالا من به عشقت میرم تو اون خیابون و می شینم
می خوام که بدونی بعد این همه سال عاشق ترینم


[+] نوشته شده توسط حجت در 10:2 | |







وقتی اومدی کسی تورو ندید اما من دیدمت

وقتی اومدی کسی تورو ندید اما من دیدمت
کسی تو رو حس نکرد ولی من باهمه وجودم حست کردم
همیشه دلم می خواهد برات شعر بنویسم
عاشق باشم و دلتنگ نمی ذاره نذاشته
همین خورده ریزی که اسمش زندگی
مسافر غریب من جاده زندگیت کجاست
بگو که مقصد دلت تو خونه فرشته هاست
چه قصه ها گفتی برام از روزگار نالوتی
گفتی دیگه خسته شدم از عشقهای دروغکی
سفر یه جور شکایت به خنده های دیگران
چقدر دلم خسته اس کنار من بمون
حرفهای من هنوز ناتمام تا نگاه می کنم وقت رفتن است
باز هم همون حکایت همیشگی
پیش از اونکه با خبر بشم لحظه عظیمت تو ناگزیر میشه
تو کوله بار خستگی که پر شده از خاطره
یه قلبی هست که می شکنه
بهت میگه یه حس کور که از این بیچاره دل بکن
دیو فریب سرنوشت می خواهد تو رو جدا کنه
یکی میگه کاشکی نره منم میگم خدا کنه خدا کنه خدا کنه


[+] نوشته شده توسط حجت در 10:1 | |







وای از دست این تنهایی

وای از دست این تنهایی، وای از دست این دل بهانه گیر
وای از دست این لحظه های نفسگیر ،ای خدا بیا و دستهای سردم را بگیر
خسته ام ، باز هم دلم گرفته و دل شکسته ام
در حسرت لحظه ای آرامشم ، همچنان اشک از چشمانم میریزد و در انتظار طلوعی دوباره ام
همه چیز برایم مثل هم است ، طلوع برایم همرنگ غروب است ، گونه هایم پر از اشک شده و عین خیالم نیست ، عادت کرده ام دیگر….
عادت کرده ام از همنیشینی با غمها ، کسی دلسوز من نیست
قلبم رنگ تنهایی به خودش گرفته ، دیگر کسی به سراغ من نمی آید، تمام فضای قلبم را تنهایی پر کرده ، دیگر در قلبم جای کسی نیست
هر چه اشک میریزم خالی نمیشوم ، هر چه خودم را به این در و آن در میزنم آرام نمیشوم ، کسی نیست تا شادم کند ، کسی نیست تا مرا از این زندان غم رها کند
دلم گرفته ….
خیلی دلم گرفته….
انگار عمریست آسمان ابریست و باران نمیبارد
انگار این بغض لعنتی نمیخواهد بشکند
وای از دست چشمهایم ، وای از دست اشکهایم
آرزو به دل مانده ام ، کسی در پی من نیست و خیلی وقت است تنها مانده ام
نمیگویم از تنهایی خویش تا کسی دلش به حالم بسوزد ، نمیگویم از غمهای خویش تا کسی دلش به درد آید
من که میدانم کسی نمینشیند به پای درد دلهایم ، اینک دارم با خودم درد دل میکنم
دلم گرفته ، رنگ و رویی ندارد برایم این لحظه ها ، حس خوبی ندارم به این ثانیه ها
میدانم کسی نمیخواند غمهایم را ، میدانم کسی نمیشنود حرفهایم را ، حتی اگر فریاد هم بزنم کسی نگاه نمیکند دیوانه ای مثل من را….
میدانم کسی در فکر من نیست ، تنها هستم و کسی یار و همدمم نیست ، میمانم با همین تنهایی و تنها میمیرم، تا ابد همین دستهای غم را میگیرم

 


[+] نوشته شده توسط حجت در 10:1 | |







چراهمه از تنها ماندن یا تنها گذاشتن می رنجند.

چراهمه از تنها ماندن یا تنها گذاشتن می رنجند.
اگر از ما دل می کنند و یا ما از کسی دل می بریم ؛ باید فهمید از اولین قدم راه را اشتباه رفته ایم.
گاهی ما در جای نامناسب یا زمان نامناسب با کسی روبرو می شویم .
در ان زمان و مکان نامناسب همه چیز دست به دست هم می دهد تاما که ان لحظه و ان زمان محتاجیم  ( احتیاج در معانی مختلف ) ارزوهایمان را شروع کنیم
بعد ناگهان شرایط عوض می شود و دنیایی که در زمان و مکان نامناسب شروع شده از بین می رود حقیقت نه خیانتی صورت گرفته و نه دل شکستنی . فقط چیزی یا بهتره بگم دلیلی که ما را کنار هم نگه داشته بود از بین رفته فقط همینفقط همین…..
عشق و دوست داشتن به دلیل احتیاج نداره .
ما بی دلیل همدیگر را می خواهیم ؛ما بی دلیل به او فکر می کنیم . ما بدون حضور او لذت می بریم .
ما با یادش از عشق لبریزیم با شادیش می خندیم و در غمش گریه می کنیم .
این دیگر وابستگی زمان و مکان نا مناسب نیست . عشقی که با التماس و خواهش باشد ؛
عشقی که همراه قل و زنجیر باشد . عشقی که همراه باید و نباید باشد ؛ عشقی که چرا و چگونه داشته باشد ؛
نامش وابستگی زمان و مکان نا مناسب است و زمانی که علت وابستگی از بین برود ؛
آن عشق از بین رفته است . پس عشق بدون قید و شرط ؛ هرگز و هرگز و هرگز از بین نمی رود .
این عشق با جدایی، با ندیدن ، با آسیبها از بین نمی رود .
هرگز کسی را به اجبار نخواهیم

 


[+] نوشته شده توسط حجت در 10:0 | |







یادم نمیره یادته

یادم نمیره یادته ؟

یادم نمیره یادته چه ساده عاشقت شدم
گفتم که دنیامو میدم اگه بشی مال خودم
نگاه مهربون تو یه حس عاشقونه بود
برای دیوونگیام نگاه تو بهونه بود


[+] نوشته شده توسط حجت در 9:59 | |







کاشکی عشق دیروز هنوز میون ما بود

کاشکی عشق دیروز هنوز میون ما بود
واسه من توی قلبت هنوز یه ذره جا بود
میخوای تنهام بذاری با این دل دیوونه
میگی سیری از من به صدهزار بهونه
من دوستت دارم . عاشقتم . اینجوری آزارم نده

 

جواب رد به این قلب گرفتارم نده
من دوستت دارم . عاشقتم . اینجوری آزارم نده

 

جواب رد به این قلب گرفتارم نده
نگو تمومه عمر آشنایی
نگو رسیده لحظه جدایی
قسم به اون خدایی که میپرستی
دار و ندار این زن . فقط تو هستی
کاشکی از اول من میدونستم
معنی حرفایی که میگی نمیدونی
برای قلب ساده خوش باور من
مثل هوسهای جوونی نمیمونی
من دوستت دارم . عاشقتم . اینجوری آزارم نده

 

جواب رد به این قلب گرفتارم نده
من دوستت دارم . عاشقتم . اینجوری آزارم نده

 

جواب رد به این قلب گرفتارم نده
نگو تمومه عمر آشنایی
نگو رسیده لحظه جدایی
قسم به اون خدایی که میپرستی
دار و ندار این زن . فقط تو هستی
کاشکی از اول من میدونستم
معنی حرفایی که میگی نمیدونی
برای قلب ساده خوش باور من
مثل هوسهای جوونی نمیمونی
من دوستت دارم . عاشقتم . اینجوری آزارم نده

جواب رد به این قلب گرفتارم نده
من دوستت دارم . عاشقتم . اینجوری آزارم نده

 


[+] نوشته شده توسط حجت در 9:58 | |







نمک رو زخم من نپاش

نمک رو زخم من نپاش، من زخمی غرورتم
با این همه بدی ببین هنوز سنگ صبورتم
از درد من قصه نگو، قصه ی من تکراریه
مردن من همیشگی واسه دل تو عادیه
جلو چش غریبه ها
چقدر خوار و حقیر شدم
هیچی ازم نذاشتی
تو، وقتی دیدی اسیر شدم
وقتی نبودم هیچ کسی با دلت هم بازی نبود
خاک سیاه نشوندیمو
، دلت هنوز راضی نبود

عشقتو تو سرم نزن، انقد بهم نگو بمیر
تموم هستیم مال تو غرورمو ازم نگیر
چرا همیشه تبرت رو ریشه ی دل منه؟
بگو چرا قلب منه باید همیشه بشکنه؟

 


[+] نوشته شده توسط حجت در 9:57 | |







ای‌ که‌ می‌پرسی‌ نشان‌ عشق‌ چیست‌

ای‌ که‌ می‌پرسی‌ نشان‌ عشق‌ چیست‌
عشق‌ چیزی‌ جز ظهور مهر نیست‌
عشق یعنی مهر بی‌چون و چرا
عشق یعنی کوشش بی‌ادعا
عشق یعنی عاشق بی‌زحمتی
عشق یعنی بوسه بی‌شهوتی
عشق یعنی دشت گل کاری شده
در کویری چشمه‌ای جاری شده
یک شقایق در میان دشت خار
باور امکان با یک گل بهار
عشق یعنی ترش را شیرین کنی
عشق یعنی نیش را نوشین کنی
عشق یعنی این که انگوری کنی
عشق یعنی این که زنبوری کنی
عشق یعنی مهربانی در عمل
خلق کیفیت به کندوی عسل
عشق یعنی گل به جای خار باش
پل به جای این همه دیوار باش
عشق یعنی یک نگاه آشنا
دیدن  افتادگان  زیر  پا
عشق یعنی تنگ بی ماهی شده
عشق یعنی ، ماهی راهی شده
عشق یعنی مرغ‌های خوش نفس
بردن آنها به بیرون از قفس
عشق یعنی جنگل دور از تبر
دوری سرسبزی از خوف و خطر
عشق یعنی از بدی ها اجتناب
بردن پروانه از لای کتاب
در میان این همه غوغا و شر
عشق یعنی کاهش رنج بشر
ای توانا ، ناتوان عشق باش
پهلوانا ، پهلوان عشق باش
عشق یعنی تشنه‌ای خود نیز اگر
واگذاری آب را بر تشنه تر
عشق یعنی ساقی کوثر شدن
بی پر و بی پیکر و بی سر شدن
نیمه شب سرمست از جام سروش
در به در انبان خرما روی دوش
عشق یعنی مشکلی آسان کنی
دردی از درمانده‌ای درمان کنی
عشق یعنی خویشتن را نان کنی
مهربانی را چنین ارزان کنی
عشق یعنی نان ده و از دین مپرس      
در مقام بخشش از آیین مپرس
هرکسی او را خدایش جان دهد
آدمی باید که او را نان دهد
عشق یعنی عارف بی خرقه ای
عشق یعنی بنده ی بی فرقه ای
عشق یعنی آنچنان در نیستی
تا که معشوقت نداند کیستی
عشق یعنی جسم روحانی شده
قلب خورشیدی نورانی شده
عشق یعنی ذهن زیباآفرین
آسمانی کردن روی زمین
هر که با عشق آشنا شد مست شد
وارد یک راه بی بن بست شد
هرکجا عشق آید و ساکن شود
هرچه ناممکن بود ممکن شود
درجهان هر کارخوب و ماندنی است
رد پای عشق در او دیدنی است
سالک آری عشق رمزی در دل است
شرح و وصف عشق کاری مشکل است
عشق یعنی شور هستی در کلام
عشق یعنی شعر، مستی؛ والسلام


[+] نوشته شده توسط حجت در 9:52 | |







همه جا عطر تو پیچیده

همه جا عطر تو پیچیده، تنها صدای تو را میشنوم، جایت در کنارم خالیست

شاخه گلی را به جای تو میگذارم تا دیگر جایت خالی نباشد، تا دیگر تنها نباشم...

تمام احساساتم سهم تو است، جای تو تا ابد، تا همیشه در قلب من است

کاش برایت کم نباشم، کاش برایت با ارزش باشم تا حسرتی در دلم نماند

تا با خیال راحت قلبم عاشقت بماند

قلبم تنها با تو زنده است، تو گلی و نفس میدهی به باغچه دلم....

این تمام احساسات من است

لیاقتت بیش از اینهاست ، این تنها دار و ندار من است....

در این کویر خشک و بی محبت یافتن گلی مثل تو معجزه بود

دیدن با وفایی مثل تو رویا بود، با تو بودن افسانه بود

حالا تو یک معجزه ای در قلب عاشق من

تو زیبا ترین حادثه ای که تا ابد میمانی  در قلب من ...

کاش برایت همیشگی باشم ، همیشه همینگونه باشی و من تو را داشته باشم

تو را داشته باشم برای نفس کشیدن، برای عشق ورزیدن ، برای ماندن

تو آمدی و دلم از غمها رها شد، حالا احساساتم با تو زیبا شده....

به تو پناه آوردم ای چشمه زلال  دلم، به تو پناه آورده ام ای بود و نبودم

مرا در میان خودت بگیر تا اسیر آغوشت شوم

تا برای همیشه پشت میله های آن آغوش گرمت زندانی باشم.........

http://ecard.darkhasti.net/albums/userpics/10006/Pirahan-Tanhaee%28darkhasti%29.jpg


[+] نوشته شده توسط حجت در 9:50 | |







ترا بی هر یقینی و گمانی دوست میدارم

کارت پستال درخواستی طراحان

ترا بی هر یقینی و گمانی دوست میدارم
ترا در هر زمینی و زمانی دوست میدارم
ترا در باور اندیشه های ارغوانی ام
بر این باور بمانی یا نمانی دوست می دارم
به تو مثل پریان زمینی عشق می ورزم
ترا مثل خدای آسمانی دوست می دارم
ترا با قد و بالای هلالی ناز می بینم
ترا با چشم و ابروی کمانی دوست می دارم
ترا در بدترین لحظه هایم یاد می آرم
ترا در بی کسی و بی امانی دوست می دارم 


[+] نوشته شده توسط حجت در 20:56 | |







روزی دختری از پسری که عاشقش بود پرسید...

روزی دختری از پسری که عاشقش بود پرسید...

چرا مرا دوست داری...؟

چرا عاشقم هستی...؟

پسر گفت...:

نمی توانم دلیل خاصی را بگویم اما از اعماق قلبم دوستت دارم...

دختر گفت...:

وقتی نمی توانی دلیلی برای دوست داشتن پیدا کنی

چگونه می توانی بگویی عاشقم هستی...؟

پسر گفت...:

واقعا دلیلش را نمی دانم اما می توانم ثابت کنم که

دوستت دارم

دختر گفت...:

اثبات.!.!.؟

نه من فقط دلیل عشقت را می خواهم

شوهر دوستم به راحتی دلیل دوست داشتنش را برای

او توضیح می دهد

اما تو نمی توانی این کار را بکنی

پسر گفت …:

خوب

من تو رو دوست دارم

چون

زیبا هستی

چون

صدای تو گیراست

چون

جذاب و دوست داشتنی هستی

چون

باملاحظه و بافکر هستی

چون

به من توجه و محبت می کنی

تو را به خاطر لبخندت

دوست دارم

به خاطر تمامی حرکاتت

دوست دارم

دختر از سخنان پسر بسیار خشنود شد

چند روز بعد

دختر تصادف کرد و به کما رفت

پسر نامه ای را کنار تخت او گذاشت

نامه بدین شرح بود …:

عزیز دلم

تو رو به خاطر صدای گیرایت دوست دارم

اکنون دیگر حرف نمی زنی

پس نمی توانم دوستت داشته باشم

دوستت دارم

چون به من توجه و محبت می کنی

چون اکنون قادر به محبت کردن به من نیستی

نمی توانم دوستت داشته باشم

تو را به خاطر لبخندت و تمامی حرکاتت دوست دارم

آیا اکنون می توانی بخندی ؟

می توانی هیچ حرکتی بکنی ؟

پس دوستت ندارم

اگر عشق احتیاج به دلیل داشته باشد

در زمان هایی مثل الان

هیچ دلیلی برای دوست داشتنت ندارم

آیا عشق واقعا به دلیل نیاز دار؟

نه هرگز

و من هنوز دوستت دارم

 

کارت پستال درخواستی طراحان

 


[+] نوشته شده توسط حجت در 20:49 | |







یادته....

روز اول آشنایی یادته....

برام شعرعاشقانه میخوندی یادته....

من که برات بودم عزیزترین یادته.....

سرمو رو شونه هات میذاشتم یادته....

دست های مهربونت رو روی صورتم می کشیدی یادته....

بهم میگفتی تو تنها عشقمی یادته....

همیشه من تنها آرزوت بودم یادته....

بهم میگفتی توی قلب من جز تو کسی راه نداره یادته....

میخوام تموم حرفاتو فریاد بزنم...(*بگم بی وفا یادته*)

تو تمام وجودت که الآن از سنگ شده منو تنها میذاری...

مگه تو دل نداری....وجدان نداری....

اینو بدون دل من بازیچه نبود...

آره من مثل عروسکی اسباب بازی تو شدم...

تو منو بازی دادی...چه جور به خودت اجازه دادی...

با رفتنت غرورمو بشکنی...

باشه برو....من تنهایی رو بعداز تو دوست دارم...

 

کارت پستال درخواستی طراحان


[+] نوشته شده توسط حجت در 20:34 | |







روز ها میگذرند

کارت پستال درخواستی طراحان

روز ها میگذرند لحظه ها از پی هم میتازند
 
وگذشت ایام,چون چروکی است که برچهره من میماند

روزها میگذرند , که سکوتی ممتد, برلبم میرقصد
 
قصه هایی که زدل می آیند , زیرسنگینی این بارسکوت
 
بی صدامیمیرند 
 
روزها میگذرند , که به خود میگویم

گرکسی آمد وبرداشت زلب مهرسکوت

گرکسی آمد و گفت قطعه شعری بسرود

گر کسی آمد واز راه صفا دل ما را بربود

حرفها خواهم زد , شعرها خواهم خواند

بهر هر خلق جهان , قصه ای خواهم ساخت

روزها میگذرند

که به خود میگویم

گرکسی آمد و بر زخم دلم , مرحمی تازه گذاشت

گرکسی آمد و بر روی دلم , طرحی ازخنده گذاشت

گرکسی آمد و درخاطر من , نقشی ازخود انداخت

صد زبان باز کنم

قصه ها سازکنم

گره از ابروی هرغمزده ای درجهان بازکنم

من به خود میگویم

اگرآمد آن شخص !!!!!!

من به او خواهم گفت , آنچه درمحبس دل زندانیست

من به او خواهم گفت , تا ابد دردل من مهمانیست

ولی افسوس و دریغ

آمدی نقشی  زخود در سر من افکندی

دل ربودی و به زیر قدمت افکندی

دیده  دریا کردی

عقل شیدا کردی

طرح جاوید سکوت , تو به جای لبخند , برلبم افکندی

دل به امید دوا آمده بود

به جفا درد برآن زخم کهن افکندی

روزها می آیند

لحظه ها ازپی هم میتازند

من به خود میگویم
 
((
مستحق مرگ است گر کبوتر بدهد دل به عقاب ))
 
من نيستم

آنکه بايد مي بودم ، آنکه بايد باشم


[+] نوشته شده توسط حجت در 20:28 | |







عشق چیه ؟

کارت پستال درخواستی طراحان

عشق چیه ؟

چه رنگی؟

کی واقعا عشق و میشناسه؟

ایا عشق به دنیای امروز تعلق داره؟

اصلا میشه تو دنیای امروز عشق واقعی وپیدا کرد ؟

حرفهای عاشقونه چیه؟

بده ؟ خوبه؟

باشه ؟

نباشه؟

و..............................

به نظر شما می شه تو دنیایی که همه چیزش دروغه وهیچ راستی وجود نداره عشق رو پیدا کرد ؟

نه فکر نمی کنم

عشق یه احساس پاکه که امروزه اصلا نمیتونی پیدا کنی یعنی پیدا نمیشه عشق چیزی که تو دل همه پیدا نمیشه

ببین امروز روز هرکی یه تکونی که میخوره با یکی که حرف میزنه فکر می کنه که عاشق شده وعشق و پیدا کرده

اما به نظر تو میتونیم به همچین احساساتی بگیم عشق؟

اصلا عشق چیه ؟ چیزی که بتونی از کوچه خیابون پیدا کنی ایا واقعا عشقه؟

نه این چیزا عشق واقعی نیست

یعنی نمیتونه که باشه

عشق یه احساس پاکه که باید تو قلبت پیدا کنی

نه اینکه دو روز با یکی باشی و فکر کنی که عاشق شدی

و اون همون کسی که تو سالها دنبالش بودی

باید عشق و حس کنی

بفهمی

رنگ عشق به نظر  من ابیه رنگ صداقت رنگ دریا

ابی رنگی که میشه برای عشق درنظر گرفت

البته این نظر منه

اگه دو نفر واقعا عاشق باشن میتونن که حرفهایی ساده اما برخاسته از قلبشون بگن

حرفهایی که تو دنیای امروز هرکسی نمی تونه بگه اصلا پید نمیشه

کاش که می شد واقعیت داشته باشه

بهترین حرفها به نظر من حرفهایی که  بین دو تا عاشق رد وبدل می شه


[+] نوشته شده توسط حجت در 7:4 | |







دیگه اجازه نمیدم بخوای به بازی م بگیری

دیگه اجازه نمیدم بخوای به بازی م بگیری

مثل عروسک بشینیم هر وقت که خواستی ببینیم

دیگه نمیخوام عشق من بازی دستتای تو شه

دیگه نمیخوام اشک من خنده لبهای تو شه

میخوام که اینبار رفتنم تلافی کار تو شه

دیگه نمیخوام موندنم باعث ازاز تو شه

حالا دیگه کار دلم گذشته از نفرین تو

دیگه گذشت اب از سرم نمیشه خام حرف تو

 

دیگه حتی تو خیالم نمیخوام دست تو بگیرم برو

به یاد عشق تو باشم به پای اون چشمات بمیرم برو

 

اینو بدون که روزگار تو رم به بازی میگیره

یه روز میبازی دلت و اونم به خنده میگیره

حالا دیگه عروسک حرف تو رو نمیخونه

اون دیگه عاشق تو نیس

با تو دیگه نمیمونه

به اون خدا عشق تو رو تو سینه خاموش میکنم

پا روی عشقت میذارم تورو فراموش میکنم

تو هم اسیر هوسی اینم یه درده واسه تو

بدون که اه گریه هاس گرفته اون دامنتو

 

دیگه حتی تو خیالم نمیخوام دست تو بگیرم برو

به یاد عشق تو باشم به


پای اون چشمات بمیرم برو

 

کارت پستال درخواستی طراحان

 


[+] نوشته شده توسط حجت در 7:0 | |



صفحه قبل 1 ... 49 50 51 52 53 ... 112 صفحه بعد