نويسندگان



آثار تاريخي يك عاشق



دوستان عاشق تنها



دوستان عاشق



وضعیت من در یاهو



آمار وب



طراح قالب:



موزیک و سایر امکانات





می خواهمت ولی دوری

می خواهمت ولی دوری خیلی خیلی دور
نه دستم به دستانت می رسد و نه چشمانم به نگاهت
به آن نگاه مهربان و دست نیافتنی ات
انسان هیچ گاه از یاد نمی برد خواسته های از دست رفته اش را
اگر بگویم بگویم . هیچ هیچ مهربان ! دیر شده آن هم برای همه چیز
گفتم دلم برایت تنگ شده است باور نکردی
گفتم تا به ابد در قلبم هستی باور نکردی
گفتم دوستت داشتم و دارم باور نکردی
هیچ کدام را باور نکردی
فقط خندیدی و من خنده ات را خوب تعبیر کردم
چه سراب باطلی

 

 


[+] نوشته شده توسط حجت در 21:14 | |







دل خوشم با غزلی تازه، همینم کافی ست

دل خوشم با غزلی تازه، همینم کافی ست
تو مرا باز رساندی به یقینم. کافی ست!


قانعم، بیشتر از این چه بخواهم از تو
گاه گاهی که کنارت بنشینم کافی ست!

گله ای نیست، من و فاصله ها همزادیم
گاهی از دور تو را خوب ببینم کافی ست

آسمانی! تو در آن گستره خورشیدی کن!
من همین قدر که گرماست زمینم کافی ست

من همین قدر که با حال و هوایت گهگاه
برگی از باغچه ی شعر بچینم کافی ست

فکر کردن به تو یعنی غزلی شورانگیز
که همین شوق مرا،

خوب ترینم کافی ست

 


[+] نوشته شده توسط حجت در 21:12 | |







دیدی ای غمگین تر از من بعد از آن دیر آشنایی

 دیدی ای غمگین تر از من بعد از آن دیر آشنایی
آمدی خواندی برایم
قصه ی تلخ جدایی
مانده ام سر در گریبان
بی تو در شب های غمگین
بی تو باشد همدم من
یاد پیمان های دیرین
آن گل سرخی که دادی
در سکوت خانه پژمرد
آتش عشق و محبت
در خزان سینه افسرد
کنون نشسته در نگاهم
تصویر پر غرور چشمت
یک دم نمی رود از یادم
چشمه های پر نور چشمت
آن گل سرخی که دادی
در سکوت خانه پژمرد

 


[+] نوشته شده توسط حجت در 21:9 | |







گریه شاید زبان ضعف باشد

گریه شاید زبان ضعف باشد

شاید کودکانه شاید بی غرور

اما هر وقت گونه هایم خیس می شود

می فهمم نه ضعیفم نه کودکم بلکه پر از احساسم

 


[+] نوشته شده توسط حجت در 21:8 | |







تحمل کردن قشنگه

تحمل کردن قشنگه
اگه قرار باشه یه روزی به تو برسم
انتظار آسونه
اگر قرار باشه دوباره تو رو ببینم
زندگی شیرینه
اگه قرار باشه دستاتو تو دستام بگیرم
مشکلات حل میشه
اگه قرار باشه روزی به پات بمیرم
اشکهام به لبخند تبدیل میشه
اگه یه بار ببوسمت
و لبخندهام دوباره به اشک
فقط اگه ببینم خیال رفتن داری
اما بدون دوستت دارم
از پشت این همه فاصله
از پشت این همه حرف
دوستت دارم تا بی نهایت عشقم

 


[+] نوشته شده توسط حجت در 21:4 | |







تمام تردید های من

تمام تردید های من
در دوستت دارم های تو
بی معنا شدند
هرگز تصور نمی کردم
که روزی اینچنین به دام عشق گرفتار شوم
و همچون کبوتری دلبریده از دنیا
در بند چشمانت اسیر شوم
هر روز که می گذرد
قلب کوچکم بیش از دیروز تو را می خواهد
آری
اکنون دیگر بدون عشق تو خواهم مرد
من بیمار عشق توام
و تنها طبیب من
دستان هستی بخش توست
پروانه ی خیالم
هر لحظه شمع چشمانت می جوید
ولی افسوس
که تلاشش بی حاصل است
دنیا را نمی خواهم
آسمان را نمی خواهم
جون تویی دنیای من
و آسمان همان چشمان توست
و حتی نفس هایت،نفس های من است
و اگر روزی دیگر بر نیایند
بی شک خواهم مرد

 


[+] نوشته شده توسط حجت در 21:3 | |







دوستت دارم

دوستت دارم بیشتر از معنای واقعی کلمه دوست داشتن!

دوستت دارم چون تو ارزش دوست داشتن را داری!


دوستت دارم چون تو نیز مرا دوست می داری!


دوستت دارم همچو طلوع خورشید در سحر گاه عشق!


دوستت دارم همچو تکه ابرهای سفیدی که در اوج آسمان آبی در حال عبورند!


دوستت دارم چون تو رو میخواهم و تو نیز مرامیخواهی!


دوستت دارم از تمام وجودم ، با احساس پر از محبت و عشق!


دوستت دارم بیشتر از آنچه تصور می کنی.

 


[+] نوشته شده توسط حجت در 21:1 | |







چه قدر فاصله اینجاست بین آدمها

چه قدر فاصله اینجاست بین آدمها

چه قدر عاطفه تنهاست بین آدمها

کسی به حال شقایق دلش نمی سوزد

و او هنوز شکوفاست بین آدمها

کسی به نیت دل ها دعا نمی خواند

غروب زمزمه پیداست بین آدمها

چه می شود همه از جنس آسمان باشیم

طلوع عشق چه زیباست بین آدمها

تمام پنجره ها بی قرار بارانند

چه قدر خشکی و صحراست بین آدمها

به خاطر تو سرودم چرا که تنها تو

دلت به وسعت دریاست بین آدمها


[+] نوشته شده توسط حجت در 21:0 | |







دیگر میان خاطره هامان ، از این به بعد

با بودن تو حال من اصلا خراب نیست
می خواهمت و بهتر از این انتخاب نیست

احساس می کنم که خدا قول داده است
دیگر در این جهان خبری از عذاب نیست

دیگر میان خاطره هامان ، از این به بعد
چیزی به اسم دلهره و اضطراب نیست

باور کن این خدا که خودش عاشقت کند
حتماً زیاد خشک و مقدس مآب نیست

پاشو بیا کمی بغلم کن ، ببوس، تا
باور کنم حضور تو ایندفعه خواب نیست

من را ببوس تا همه ی شهر پر شود
این اتفاق هر چه که باشد سراب نیست

دنیا سر جدایی ما شرط بسته است
اما دعای شوم کسی مستجاب نیست...


[+] نوشته شده توسط حجت در 20:58 | |







یا تو زیباتر شدی یا چشام بارونیه

یا تو زیباتر شدی یا چشام بارونیه .. این قفس بازه ولی قلب من زندونیه
من پشیمون می‌کنم جاده رو از رفتنت .. تو نباشی می‌پره عطرتم از پیرهنت

میخوام آروم شم تو نمیذاری .. هر دو بی رحمن عشق و بیزاری
همه دنیامو زیر و رو کردم .. تو رو شاید دیر آرزو کردم


قدمای آخرو آهسته‌تر بردار .. واسه من کابوسه فکر آخرین دیدار
بغض این آهنگ مارو تا کجاها برد .. شایدم تقدیرمو امشب به رحم آورد

 


[+] نوشته شده توسط حجت در 20:56 | |







یه نفس دور از تو بودن واسه من ماهی و سالی

یه نفس دور از تو بودن واسه من ماهی و سالی
با یه عکس و چند تا نامه پر نمی‌شه جای خالی

میون بود و نبودت جای خالیتُ حساب کن
وقت اومدن تموم ثانیه‌ها رو جواب کن


یه عالم فرقه میون از جدایی دق آوردن
تا با دستای قشنگت تو خود عاشقی مردن

چشممُ به گریه بنداز فکر نکن تو عشق فقیرم
ضرب تو ضربه‌ی ساعت زنده می‌شم و می‌میرم

قلبمُ به غصه بشکن نگاه کن به تیکه پارم
من به غیر از خواستن تو، رو لبم حرفی ندارم

 


[+] نوشته شده توسط حجت در 20:55 | |







به تلافی اون همه تلخی گله‌هاتم طعم عسل شد

به تلافی اون همه تلخی گله‌هاتم طعم عسل شد
غم معصومانه‌ی چشمات به تبسم تازه بدل شد
می‌شه با من هزار و یک سال به بهانه قصه بمونی
همه مرثیه‌های سکوتم به بهار تو باغ غزل شد

نفس کشیدن دل سپردن مثل دریا ماه من
از تو خوندن با تو موندن مقصد من راه من
همینه رویام آرزوهام سرگذشت آه من
نرفته برگرد که با تو شاید خدا گذشت از گناه من

تو مثل بارون غمو آسون می‌بری از یاد من
با تو خوبن بی‌غروبن خاطرات شاد من
زار و خسته دل‌شکسته بی‌نوا فرهاد من
مرغ آمین کی به شیرین می‌رسه فریاد من

 


[+] نوشته شده توسط حجت در 20:54 | |







تو غربتی که سرده تمام روز و شبهاش

تو غربتی که سرده تمام روز و شبهاش

 غریبه از من و ما.عشق من عاشقم باش

 عشق من عاشقم باش،که تن به شب نبازم

 با غربت من بساز،تا با خودم بسازم

 عشق من عاشقم باش،عشق من عاشقم باش

 تو خواب عاشقا رو،تعبیر تازه کردی

 کهنه حدیث عشقو،تفسیر تازه کردی

 گفتی که از تو گفتن،یعنی نفس کشیدن

 از خود گذشتن من،یعنی به تو رسیدن

 قلبمو عادت بده به عاشقانه مردن 

 از عشق زنده بودن،از عشق جون سپردن

 وقتی که هق هق عشق،زجه ی احتیاجه

 سر جنون سلامت که بهترین علاجه

 عشق من عاشقم باش،عشق من عاشقم باش

 عشق من عاشقم باش اگر چه مهلتی نیست

 برای با تو بودن اگر چه فرصتی نیست

 عشق من عاشقم باش،نزار بیفتم از پا

 بمون با من که بی تو،نمیرسم به فردا...

 تقدیم به او که در برم نیست...

 

 


[+] نوشته شده توسط حجت در 20:46 | |







سوگند به قطره ای که

سوگند به قطره ای که

میموجد شب را.....!

یاد تو دریاست

همسفر با پلکی که پارو میزند تمام لحظه ها را!

تو آمدنت چقدر شبیه باران است

هم قافیه با خیس ترین شاه بیت غزلم

می نشینی در ردیف سپیده

که بتابی بر تمام بی تابیها!

 

آتش عشق


[+] نوشته شده توسط حجت در 20:41 | |







وقتی به تنهایی ام

وقتی به تنهایی ام

باران میریزد!

پر میشوم از اتاق کوچک تو

و

خاطراتی که هر غروب در حوالی دلتنگی ام آبتنی میکنند!

سالگرد تشیع جنازه ی چشمان من است!

در میانه ترین خاور آغوشت!

شب

گیسویت خواب میریزد بر پلک پنجره!

نفس که می زنی

واژه ها در قافیه تنت لالایی سرای نوزاد شعرند!

مهر- بانم

چقدر پاییز حسادت میبرد بر نجوای بارانی ات.....!


[+] نوشته شده توسط حجت در 20:39 | |







دنیا !

دنیا !
با من از من بگو.....
کزیدن یک پرنده روی شاخک شعری
که قد کشیده به سمت تنهایی!
وقتی غصه ها به پنجره میکوبند
به تقدس اشک ایمان می آورم!
دنیا!
با من به گورستان بیا
تا
بر تولدمان سی گاری روشن!
خاموش...!

 


[+] نوشته شده توسط حجت در 20:36 | |







چشمانم مدام ترا میخوانند!

چشمانم مدام ترا میخوانند!

بر چهره ی سكوت!

با ورد فراموش شده ی آرامش

بی من!

خوابم به خواب رفته...
و
شب!

چقدر افاده میریزد ستاره هایش را! بی تو

بانو!

تنها! تر از توست

گونه هایم...

باران بهانه است!

سبز از عشق میروید و من از تو!

بانو!
چشمانم مدام ترا مینویسند

روی كاغذی كه هنوز عریان است!
و من!
ذره ذره غرق میشوم در واژه هایی

كه سر از چشمانم درآورده اند!


[+] نوشته شده توسط حجت در 20:33 | |







گفتی که نه باید بروم حوصله ای نیست

 گفتی که مرا دوست نداری گله ای نیست


بین من و عشق تو ولی فاصله ای نیست


گفتم که صبر کن و گوش به من دار


گفتی که نه باید بروم حوصله ای نیست


پرواز عجب عادت خوبیست ولی


تو رفتی و دیگر اثر از چلچله ای نیست


گفتی که کمی فکر خودم باشم و آنوقت


جز عشق تو در خاطر من مشغله ای نیست


رفتی تو خدا پشت و پناهت به سلامت

      بگذار بسوزد دل من مسئله ای نیست

 

21ki4ya.jpg


[+] نوشته شده توسط حجت در 20:25 | |







با دل موش مهال است که عاشق گردی

با دل موش مهال است که عاشق گردی 

عشق تصمیم پلنگیست بیا عاشق شو

کار خیر است تامل به خدا جایز نیست

عشق تصمیم قشنگیست بیا عاشق شو

 

 

Gif Ateş Resimleri,Gif, Ateş, Resimleri, animasyon, hareketli, ateş, resim, resmi, resimi, duman, alev, fire, picture, animated, gif,


[+] نوشته شده توسط حجت در 20:15 | |







این جا، جای من نیست .

این جا، جای من نیست .

برروی این زمین غریبم.

این آسمان ،سقف خانه ی من نیست .

نباید به این جا می آمدم .

این جا تعبید گاه من است .

چه گناهی مرا به این غربت دور رانده است؟

عکس های عاشقانه و رومانتیک زیبا
http://bamazeh.com

 


[+] نوشته شده توسط حجت در 6:50 | |







شعر يعني با افق يك دل شدن

شعر يعني با افق يك دل شدن
يا لباسي از شقايق دختن
شعر يعني با وجود خستگي
بر سر پروانه دل سوختن
شعر يعني سري از اسرار عشق
شعر يعني يك ستاره داشتن
شعر يعني يك نگاه خسته را
از كوير گونه اي برداشتن
شعر يعني داستاني نا تمام
شعر يعني جاده اي بي انتها
شعر يعني گفتن از احساس موج
در كنار حسرت پروانه ها
شعر يعني آه سرخ لاله ها
شعر يعني حرف پنهان در نگاه
شعر يعني ترجمان يك نفس
عمق سايه روشن دشت پگاه
شعر يعني يك زلال بي دريغ
شعر يعني راز قلب يك صدف
شعر يعني درد دلهاي نسيم
حرفي از تنهايي سبز علف
شعر يعني تاب خوردن روي موج
در كنار بركه ساحل ساختن
شعر يعني هديه اس از آسمان
بهر ياسي بي نوا انداختن
شعر يعني فصلي از سال نگاه
شعر يعني عاشقانه زيستن
شعر يعني پولكي از عشق را
روي دامان كويري ريختن
شعر يعني حس يك پرواز محض
در ميان آسمان پيدا شدن
شعر يعني در حصار زندگي
غرث در گلواژه رويا شدن
شعر يعني قصه يك آرزو
شعر يعني ابتداي يك غروب
شعر يعني تكه اي از آسمان
شعر يعني وصف يك انسان خوب
شعر يعني قلعه اي از جنس عشق
كم كنم از واژه و حرف و سخن
شعر يعني حرف قلبي سرخ و پاك
نه عبوري ساده چون اشعار من


[+] نوشته شده توسط حجت در 17:3 | |







آنچه نامش را عشق گذاشتم

آنچه نامش را عشق گذاشتم

هوسی است زود گذر

شهوتی است بی پایان

آنکه او را معشوق خواندم

صیادی است بی رحم

شکارچی است بی رحم

من در این قصای خانه جهان محکومم

 

تا پروانه ای باشم در حسرت نور شمع


تا عاشقی باشم در پی معشوقی مرده

من در این زندان تنهایی اسیرم

که راهی برای آزادی نیست

 

     

 


[+] نوشته شده توسط حجت در 17:0 | |







ولنتاین

http://siavashsong.persiangig.com/image/loverss-www.love2009-amin.blogfa.com.jpg


[+] نوشته شده توسط حجت در 16:59 | |







نشانی از تو ندارم .....

نشانی از تو ندارم .....

اما نشانی ام را برای تو مینویسم ...

در عصرهای انتظار به حوالی بی کسی قدم بگذار خیابان غربت

را پیدا کن و وارد کوچه

 پس کوچه های تنهایی شو ...

کلبه ی غریبی ام را پیدا کن کنار بید مجنون خزان زده !

و کنار مرداب آرزوهای رنگی ام .. در کلبه را باز کن ...

 به سراغ بغض خیس پنجره برو حریر غمش را کنار بزن مرا خواهی دید!

 با بغضی کویری که غرق عصاره انتظار است

 پشت دیوار دردهایم نشسته ام ...!


[+] نوشته شده توسط حجت در 16:58 | |








اگه غم قطره ای بارون بشه

تو خونه چشات بشینه

اگه پرنده دل رها بشه

تو صدف دستات بشینه

قلبمو با عشقو ایثار واسه تو هدیه میارم

نقره ای پولک ماهو تو شب چشات می ذارم

گل من ای لاله ی گل خونه ی من

مهربونم سر بذار رو شونه ی من

دل من یه شاپرک بود بی خبر اومد سراغت

گل ناز و تن عاشق شاپرک نبینه داغت

شاپرک نبینه داغت....


[+] نوشته شده توسط حجت در 6:49 | |



صفحه قبل 1 ... 32 33 34 35 36 ... 112 صفحه بعد