من

 

 

رو به روی کبوتری که از غروب می وزید
چشم به راه آوازی که دریا
از آغاز پرنده زیر گوش بچه ماهی ها خوانده بود
به یقین می دانی به چه فکر می کردم
گفته بودی
خودت با دریا کنار بیا
تمام دریاهای دنیا دو ساحل دارند
من کنار دریا می ایم ، من با دریا کنارمی ایم
من با باد ، با باران ، با ایینه و زمستان
من کنار تو می ایم ، من با تو کنار می ایم
من با هر چه آسمان سرکوب شده
و هر چه سنگسار ایینه و مهربانی
و هر چه منطق بی دلیل
کنار می ایم
تو چه می دانی که در این یک شنبه ی عزیز که بوی تنبکو می دهد
چه قدر به بن بست کلمه رسیده ام
می خواهم انکار کنم که شاعرم
و یک سکوت هزار ساله بر لب کبود هر چه باران بی مورد
من خودم را اواسط دیروز جا گذاشتم
کسی که امروز کنار تو می اید
یک مرده ی منطقی است
حالا می توانی آسوده باشی
من کنار تو آمده ام
من با تمام تو کنار آمده ام



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





♥ جمعه 9 ارديبهشت 1390 ساعت 19:38 توسط حجت