یادته قرار اول بوته های توت فرنگی

یادته قرار اول بوته های توت فرنگی

جمله ی اولت این بود چه تابستون قشنگی

پیرهن سفید تنت بود مث دامادای خوشبخت

اما من لباس مشکی با یه روسری  رنگی

عشقمون گل داد و گل داد زیر بارونای نم نم

اسمو هر جا نوشتی حتی دیوارای سنگی

اما باز مثل همیشه یکی دنیا رو بهم ریخت

این دفعه نه قهرمان بود نه پهلوان جنگی

بی جهت ازم بریدی شایدم یکی رو دیدی

دیگه نه نامه و حرفی نه تماسی نه زنگی

توی قصه ها میگفتم ماه اگه پیش تو باشه

پشت اونجا در کمینه سایه خشم پلنگی

بی خداحافظی گذاشتی عابرای رویاهامو

حتمنم تو این خیالی که دیگه خیلی زرنگی

همیشه ماهی بزرگا تا زمونی پادشاهن

که نباشه توی دریا قدرت تاج نهنگی

تو منو میکشی کم کم نه با اسلحه نه با سم

راستشو بخوای عزیزم تو خودت یه جور تفنگی

اما اینو مطمئن باش دنیا این جور نمیمونه

دامن تو رو میگیره اه سرد دل تنگی



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





♥ دو شنبه 23 خرداد 1390 ساعت 22:22 توسط حجت